عمومی
04 دی 1404 توسط سميه ديدكام
📔#حکایت
🔹️مردی را علت قولنج افتاد. تمام شب از خدای درخواست که بادی از وی خارج شود.
🔹️ چون سحر رسید ناامید گشت و دست از زندگی 🔹️شسته، تشهد میکرد، و میگفت بار خدایا بهشت نصیبم فرمای!
🔹️یکی از حاضران گفت: ای نادان!
🔹️ از آغاز شب تا این زمان التماس بادی
🔹️داشتی، پذیرفته نیامد. چگونه تقاضای
🔹️بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمانها و
🔹️زمین است از تو مستجاب گردد؟
✍#عبید۰زاکانی