عمومی
🗞 دلسوزِ خانواده
💗 شهید امیر سرتیپ دوم حسین روان
🔹️ لیوان چای در دست مرد سرد میشود، اما همچنان آن را نگه داشته و میگوید: «برادرم حسین ۴۴ سالش بود. در شهر رستاق داراب به دنیا آمد. سال ۱۳۸۰ که مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه شیراز گرفت به ارتش رفت.» مرد لیوان را روی فرشهای خاکیرنگ میگذارد. همینطور که به نقطهای خیره شده است میگوید: «داداش خیلی مقید به عبادت و نماز اول وقت بود، در مسافرت هم اول وقت جایی توقف میکرد تا نماز را موقع اذان اقامه کند. در روزهداری هم خیلی دقت میکرد. برای مسیر رستاق به داراب طوری زمانبندی میکرد که روزهاش حفظ شود. داداش حضرت آقا را خیلی دوست داشت و حس وطندوستی شدیدی داشت. خیلی مهربان و دلسوز خانواده بود. برای من راهنما و مشاور خیلی خوبی بود. در مسائل شغلی و تحصیلی خیلی مدیونش هستم، به هر جا رسیدم بهخاطر کمکهای داداش است.» مرد چند بار دستش را روی محاسنش میکشد و میگوید: «داداش خیلی رازدار بود. ما حتی درجهی او را نمیدانستیم و خبر نداشتیم که چه مسئولیت حساسی در ستاد کل نیروهای مسلح دارد.» در حمله موشکی روز ۲۳ خرداد، امیر سرتیپ دوم حسین روان همراه با سرلشکر باقری راهی آسمان شد. مزارش در گلزار شهدای شهر رستاق امید تازهای برای اهالی شده است.
🖼 #فرزند_ایران؛ تکنگاریهایی از زندگی شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونی
📝 سیده اعظمالشریعه موسوی