صاحل الامر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عمومی

30 مهر 1404 توسط سميه ديدكام

​#همراه _با قرآن 

آیه 60 سوره آل عمران

الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ

حق از [ناحیه] پروردگار توست؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش.

ترجمه (مکارم شیرازی)

سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید، مبادا هیچ گاه در آن شکّ کنی!

معانی کلمات آیه

ممترين: مردد شوندگان، مريه بمعنى مردد بودن ميباشد و از شك اخص است. امتراء مصدر افتعال، ممترين اسم مفعول آنست: «امترى في الشيء: شك فيه».[۱]

نزول

محل نزول:

اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]

شأن نزول آیات 59، 60 و 61:

«شیخ طوسى» گوید: ابن عباس و حسن بصرى و قتادة گويند: اين آيات درباره وفد نجران نازل گرديد كه دو نفر آنان بنام سيد و عاقب به رسول خدا گفتند: آيا ديده اى كه فرزندى بدون پدر متولد شود؟[۳][۴] و نيز وقتى كه اين آيات نازل شد پيامبر دست على و فاطمه و حسن و حسين را گرفت و مسيحيان را به مباهله دعوت نمود آنان امتناع كردند و قبول نمودند كه جزيه بدهند[۵][۶].[۷]

تفسیر نور (محسن قرائتی)

«60» الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ‌

حق، همان است كه از جانب پروردگار توست، پس از ترديد كنندگان مباش.

نکته ها

كلمه‌ى «مُمتَرين» از «مِرْية» به معناى شك و ترديد است. عين اين آيه در سوره‌ى بقره آيه‌ى 147 نيز آمده است. با اين آيه روشن مى‌شود كه سخن حقّ و پايدار تنها از جانب خدايى است كه خود حقّ و ثابت است وگرنه از انسان‌هايى كه در طوفان هوسها و غرايز ثباتى ندارند، قانون و سخن پايدار را نمى‌توان انتظار داشت.

پیام ها

1- بيان حق، رمز ربوبيّت وتربيت است. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ»

2- ثبات و حقّانيت، جز در راه خدا، كلام خدا و قانون خداوند، وجود ندارد.

«الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ»

3- تعداد زياد مخالفان، تلاش و فعّاليت آنان، و ثروت و تبليغاتشان، نبايد در حقّانيّت راه و عقايد ما تأثير گذارد. «فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 527

پانویس

 تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

 طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌2، ص 693.

 در تفسير ابن ابى‌حاتم از طريق عوفى از ابن عباس موضوع وفد نجران ذكر شده و نيز ابن سعد در طبقات از ازرق بن قيس موضوع وفد نجران را بدون تفصيل و ذكر مباهله گفته است.

 در تفسير على بن ابراهيم بعد از سه واسطه از امام صادق عليه‌السلام نقل شده كه مسيحيان نجران با سران خود به نام سيد و عاقب و اهتم به مدينه آمدند و در مسجد پيامبر با رسوم خود به نماز پرداختند و ناقوس زدند، اصحاب پيامبر متعجب شدند و به پيامبر گفتند: چطور اجازه مي‌دهى كه در مسجد تو به نماز آن هم برسم خويش پردازند. پيامبر فرمود: آن‌ها را به حال خويش واگذاريد سپس به رسول خدا گفتند: به چه چيز ما را مي‌خوانى، پيامبر فرمود: شما را دعوت به اسلام آوردن مي‌كنم و بدانيد كه عيسى بشرى بود كه مي‌خورد و مى آشاميد و صحبت مي‌كرد سپس پرسيدند پدر عيسى كيست؟ پيامبر در جواب به آن‌ها فرمود: به من بگوئيد كه پدر آدم كيست؟ جواب نگفتند و اين آيه آمد.

 بيهقى در دلائل به طرز ديگرى از طريق سلمة بن عبد نقل كند كه رسول خدا به اهل نجران نوشت و آن‌ها دو نفر فرستادند پس از گفتگو و بحث با پيامبر موضوع عيسى نيز به ميان آمد و اين آيات نازل گرديد و موضوع آيه 59 در آيه 7 اين سوره نيز گفته شده است.

 صاحب مجمع البيان پس از ذكر وفد نجران چنان كه شيخ بزرگوار ذكر نموده چنين افزوده است پس از دعوت به مباهله از طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله مسيحيان نجران مهلت خواستند فرداى آن روز وقتى كه به شور پرداختند. اسقف آن‌ها گفت: اگر محمد فردا با اصحاب خود براى مباهله بيايد با او به مباهلة خواهيم پرداخت و اگر با اهل بيت خود بيايد بايد از او دورى كرد و كار مباهله را انجام نداد. (مباهله به معنى نفرين فرستادن به يكديگر و خواستن كيفر از خداوند براى يكديگر است) فرداى آن روز رسول خدا با دو فرزندش حسن و حسين و على و فاطمه آمدند. مسيحيان نجران سؤال كردند: اينان كه با محمد همراه آمده اند چه كسانى اند؟ پس از آن كه همراهان پيامبر را شناختند، ابوحارثه كه اسقف بود از مباهله امتناع ورزيدند. سيد به او گفت: خود را براى مباهله آماده سازد. ابوحارثه گفت: من جرأت چنين كارى را در خود نمى بينم و مى ترسم حقيقت محمد راست باشد و از اثر نفرين محمد از نسل مسيحيت كسى باقى نماند لذا ابوحارثه به رسول خدا گفت: يا اباالقاسم حاضريم با تو مصالحه كنيم و مباهله نكنيم پس از اين پيشنهاد پيامبر با آن‌ها مصالحه كرد كه هر سال مبالغ زيادى درهم و اثاثه نفيس به مدينه بيآورند و اسناد مصالحه مزبور بين طرفين رد و بدل شد وقتى كه وفد نجران مراجعت كردند. چندى نگذشت كه سيد و عاقب كه از سران وفد نجران بودند نزد رسول خدا بازگشتند و اسلام اختيار نمودند.

 محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 118.

منابع

تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم

اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌

تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول

تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم

برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش

تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌

موسسه اهل‌البیت (ع)

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: عام لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

صاحل الامر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فضای مجازی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • عام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس