عمومی
20 مهر 1404 توسط سميه ديدكام
👈 بهمناسبت سالروز بزرگداشت #حافظ
✍️ شعرخوانی طنز آقای ناصر فیض با ابیاتی از حافظ در محضر رهبر انقلاب
▫️کردم روانه هرچه پسر داشتم به شهر
باشد کزان میانه یکی کارگر شود
▫️داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
صد و یک عیب که شد دلق من از کار افتاد
▫️در مذهب ما باده حلال است ولیکن
در مذهب اسلام همین باده حرام است
▫️سالها دل طلب جامجم از ما میکرد
بیخبر بود که ما مشترک کیهانیم
▫️سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که آن را به نکویی نبرند
▫️تو را ز کنگرۀ عرش میزنند صفیر
چرا به کنگرۀ شعر میروی شاعر
▫️ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم
فقر و قناعت آبروی ما رو میبره
▫️گر زمسجد به خرابات شدم خرده مگیر
در خرابات کسی کفش ندزدد ز کسی
▫️به آب روشن مِی عارفی طهارت کرد
و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد
👈آقای ناصر فیض
۱۳۹۱/۰۵/۱۴