عمومی
همراه با قرآن
آیه 11 سوره فتح
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا ۚ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا ۚ بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
کسانی از بادیه نشینان که از جنگ [با دشمن] تخلف کردند به زودی [از روی بهانه جویی] به تو می گویند: اموال و خانواده مان ما را به خود مشغول کردند [به این سبب نتوانستیم به جنگ آییم]؛ پس برای ما آمرزش بخواه. با زبان هایشان چیزی می گویند که در دل هایشان نیست. بگو: اگر خدا زیانی یا سودی را برای شما بخواهد چه کسی می تواند در برابر خدا از شما دفاع کند؟ بلکه خدا همواره به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
ترجمه (مکارم شیرازی)
اعراب بادیه که (از حضور در جنگها و در سفر فتح مکّه تخلّف میورزند و) باز نهاده میشوند خواهند گفت که ما را (محافظت) اهل بیت و اموالمان (از آمدن در رکابت) بازداشت، اینک از خدا بر گناه ما آمرزش طلب. (این مردم منافق) چیزی که هیچ به دل عقیده ندارند به زبان میآورند، به آنها بگو: اگر خدا اراده کند که ضرر یا نفعی به شما رساند آن کیست که خلاف آن کاری تواند کرد؟ بلکه خدا به هر چه میکنید آگاه است.
معانی کلمات آیه
مخلفون: (به صيغه مفعول در هر سه محل) ترك شدگان و باز گذاشته شدگان. مفرد آن مخلّف به معنى ترك شده است، در مجمع فرموده: «المخلّف: هو المتروك في المكان خلف الخارجين من البلد و هو مشتق من الخلف و ضده المقدم».[۱]
نزول
این آیه درباره قومى منافق از اعراب مانند جهینة و مزینة و نخع و اسلم و غفار که عده اى از آنها در مدینه مسکن و مأوى داشته و عده اى در اطراف مدینه بوده اند، نازل گردید. بدین توضیح که پیامبر در سال ششم هجرت آرزوى عمره و طواف کعبه و زیارت خانه خدا نمود و کس نزد این طوائف فرستاد تا اگر احتمالا قریش قصد حمله نمودند.
مسلمین در اقلیت قرار نگیرند از این طوائف قومى که داراى اخلاص در ایمان بودند، اجابت کرده و آمدند و قومى که در نفاق و دوروئى مى بودند. تخلّف ورزیده و عذر دروغى آوردند خداوند با نزول این آیه آنها را متخلف خواند.[۲]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11»
به زودى باديهنشينان بازمانده از جنگ و جهادگريزان، (براى توجيه خلاف خود) به تو خواهند گفت: اموال و خانوادههايمان ما را مشغول و سرگرم ساخت (و نتوانستيم تو را همراهى كنيم). پس براى ما (از خداوند) طلب آمرزش كن. آنان به زبان چيزى مىگويند كه در دلهايشان نيست. (به آنان) بگو: اگر خداوند براى شما زيانى اراده كند، يا براى شما سودى بخواهد، كيست كه در برابر خداوند از شما دفاع كند، بلكه خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
نکته ها
«اعراب» به باديهنشينان جامعهگريز و دور از فرهنگ گفته مىشود. شكّى نيست كه اينان در مقابل شهرنشينان نيستند، بلكه كسى كه از فرمان پيامبر سرپيچى كند، به نوعى از فرهنگ و تمدّن به دور است.
كسانى كه به جبهه نمىروند، با بهانههايى فرار خود را توجيه مىكنند:
گاهى مىگويند: هوا گرم است. «لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ» «1»
گاهى مىگويند: تعداد دشمن زياد و توان ما كم است. «لا طاقَةَ لَنَا» «2»
گاهى مىگويند: خانههاى ما در و ديوار و حفاظى ندارد و ما نگرانيم. «إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ» «3»
گاهى مىگويند: مىترسيم با نگاه به دختران رومى (در جنگ تبوك)، گرفتار فتنه و گناه شويم. پس ما را با فرمان شركت در جنگ، به فتنه نيانداز. لا تَفْتِنِّي … «4»
گاهى مىگويند: اموال و دارايى و خانواده، ما را گرفتار كرده و مانع حضور ما در جنگ شده
«1». توبه، 81.
«2». بقره، 249.
«3». احزاب، 13.
«4». توبه، 49.
جلد 9 - صفحه 124
است. «شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا»
معمولًا جهادگريزان، ترس را در قالب احتياط، حرص و طمع را در قالب تأمين آينده، ضعف نفس را با شرم و حيا، سستى و بىعُرضگى را در قالب زهد و ضعف و ناتوانى خود را به قضا و قدر الهى و رضايت به خواست خدا توجيه مىكنند.
پیام ها
1- يكى از عوامل سستى در جهاد، ضعف فرهنگى و پائين بودن فرهنگ مردم است. «الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ»
2- رهبر بايد آيندهنگر بوده و سخنان و تحرّكات مخالفان و منافقان را پيشبينى كرده و جوابى آماده داشته باشد. سَيَقُولُ … قُلْ …
3- متخلّفان و نافرمانان، كار خود را توجيه مىكنند. «شَغَلَتْنا أَمْوالُنا»
4- توجّه و وابستگى به مسائل اقتصادى و خانوادگى، گروهى را از انجام فرمان الهى و جهاد باز مىدارد. «شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا»
5- تخّلف از جهاد، گناه است. «فَاسْتَغْفِرْ لَنا»
6- دعا و شفاعت پيامبر در حق ديگران، مستجاب و مورد قبول است. لذا مردم، به پيامبر توسل مىجستند. «فَاسْتَغْفِرْ لَنا»
7- گاهى افشاگرى، لازم است. «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ»
8- فرار از جهاد، سبب بيمه شدن مال و جان از خطر نيست. «فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا»
9- دفاع از مكتب واجب است، گرچه متحمّل ضرر و زيان شويم. «أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا»
10- گويا منافقان و جهادگريزان، نمىدانند كه خداوند همه چيز آنان را مىداند و گرنه اين همه نفاق از خود نشان نمىدادند. «بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 125
پانویس
تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص234
تفسیر کشف الاسرار.
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)