عمومی
🖥«دیدار خانوادگی»
❇با خانوادههای شهدای جنگ تحمیلی اخیر در حاشیه مراسم بزرگداشت چهلم این شهیدان در حسینیه امام خمینی؛
۱۴۰۴/۵/۷
📖 زن جوان، آرام و موقر به میلههای حسینیه تکیه داده بود. سمتش رفتم و سر صحبت را باز کردم. لبخند گرمی زد و با مهربانی جوابم را داد:
«اولین دیدارمان، در حرم امام خمینی (ره) بود. آخرین دیدارمان هم شد بهشت زهرا. حوالی همانجایی که برای بار اول دیده بودمش. میدانستم شهید میشود اما گمان نمیکردم به این زودی رخت شهادت بر قامتش بنشیند.»
خانوادگی آمده بودند. پرنیان شانزده ساله، عکس پدرش را سر دست گرفته بود و محمدمهدی هشت ساله، مدام از بین جمعیت سرک میکشید تا لحظهی ورود رهبر را ببیند. اما پریماه، فرزند سوم خانواده هنوز توی راه بود و همین روزها قرار است به دنیا بیاید.
آقا که آمدند، کسی از میان جمعیت شعار مرگ بر اسرائیل سر داد. محمدمهدی از عمق وجود فریاد میزد و شعار میداد. مادرش، با چشمان تر به من گفت: «داغ دل این بچه سرد نمیشود. مگر به نابودی اسرائیل.»
👈راوی: سرکار خانم سمیه زینعلی، همسر شهید حاج جابر بیات
📝به قلم مریم محمدی