عمومی
همراه با قرآن
آیه 186 سوره بقره
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].
ترجمه (مکارم شیرازی)
و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.
معانی کلمات آیه
لعل: در كلام خدا به معنى «تا» و در كلام بشر به معنى «شايد» است.
يرشدون: رشد (بر وزن عذر) و رشد (بر وزن عمل) به معنى هدايت، نجات، كمال و صلاح است.۱
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: از حسن بصرى روايت شده كه شخصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال كرد: آيا خداوند به ما نزديك است كه با او مناجات و راز و نياز كنيم يا دور است؟ سپس اين آيه در جواب او نازل گرديد.[۳]
قتاده گويد: اين آيه درباره قومى نازل گرديد كه از پيامبر سؤال كرده بودند كه با چه كيفيت خداى خود را بخوانند؟[۴][۵][۶].[۷]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«186» وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
نکته ها
برخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىپرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد.
دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم وهرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبّتآميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم.
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:
1. دعا و درخواست بايد خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «3»
«1». بقره، 116.
«2». الرحمن، 29.
«3». غافر، 14.
جلد 1 - صفحه 289
2. با ترس و اميد همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «1»
3. با تضرّع و در پنهانى صورت بگيرد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «2»
4. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «3»
در اصول كافى، جلد دوم، صدها حديث در اهميّت، نقش وآداب دعا، توجّه واصرار وذكر حاجتها هنگام دعا ودعاى دسته جمعى وايمان به استجابت آن آمده است.
سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمىشود؟
پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك يا جهل ماست. در تفسير الميزان مىخوانيم كه خداوند در اين آيه مىفرمايد: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خير كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، يا به جهت آن است كه ما از خداوند خير نخواستهايم، و در واقع براى ما شرّ بوده و يا اگر واقعاً خير بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهايم و همراه با استمداد از غير بوده است. و يا اينكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روايات، در اين صورت به جاى آن بلايى از ما دور مىشود ويا براى آينده ما يا نسل ما ذخيره مىشود ويا در آخرت جبران مىگردد.
در اصول كافى مىخوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف ونهى از منكر نكند ويا از سر غفلت وبىاعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمىگردد.
معناى دعا، ترك كسب وكار نيست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مىخوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمىشود.
شايد قرار گرفتن آيهى دعا در ميان آيات روزه به خاطر تناسب بيشترى است كه ماه خدا با دعا دارد.
سؤال: با اينكه كارهاى خداوند قانونمند و براساس عوامل و سنّتهاى ثابت است، پس دعاچه نقشى دارد؟
پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غير از انسان در وطن است، انسان
«1». اعراف، 56.
«2». اعراف، 55.
«3». مريم، 3.
جلد 1 - صفحه 290
دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيّت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مىكند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبّتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود.
بنابراين دعا، زيارت و توسل، سبب تغيير شرايط است، نه برهمزدن سنّتهاى قطعى الهى.
درباره نزديكى خدا به انسان، فيض كاشانى قدس سره مىگويد:
گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عيان است
گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى
گفتم نفس همين است، گفتا سخن همان است
پیام ها
1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفيد است. چون خداوند مىفرمايد: من نزديك هستم. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است.
2- خداوند به ما نزديك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامىگيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مىباشد. «فَإِنِّي قَرِيبٌ»
3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجيب» نشانهى دوام است.
4- با آنكه خدا همه چيز را مىداند، امّا دعا كردن وظيفهى ماست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي»
5- دعا آنگاه به اجابت مىرسد كه همراه با ايمان باشد. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي»
6- دعا، وسيلهى رشد و هدايت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 291
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
در تفاسير طبرى و ابن ابىحاتم و ابن مردويه و ابوالشيخ از طرق مختلفه چنين روايت شده كه مردى اعرابى نزد پيامبر آمده و اين پرسش را نموده است.
در تفسير عبدالرزاق از حسن بصرى نقل شده كه اصحاب رسول خدا از وى سؤال كردند و گفتند: خداى ما كجا است؟ سپس اين آيه نازل گرديد.
ابن عساكر از علماى عامه از امام على مرتضى عليهالسلام روايت كند كه از قول پيامبر فرمود: از دعاكردن عاجز نباشيد زيرا خداوند بر من آيه «ادعونى استجب لكم» را نازل فرمود سپس مردى از پيامبر سؤال كرد و گفت: آيا خداوند دعاى ما را مى شنود؟ و اگر مى شنود به چه كيفيت مى شنود سپس اين آيه نازل گرديد.
در تفسير طبرى از عطاء بن ابى رباح روايت شده كه وقتى كه آيه «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» نازل گرديد، گفتند: ما نميدانيم در كدام وقت خداى خود را بخوانيم سپس اين آيه نزول يافت.
محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 55.
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
موسسه اهلالبیت (ع)