عمومی
همراه با قرآن
آیه 23 سوره حدید
لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
ترجمه (مکارم شیرازی)
(این تقدیر حق را بدانید) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما میدهد مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.
معانی کلمات آیه
تأسوا: اسى: اندوه، لِكَيْلا تَأْسَوْا تا غصه نخوريد.
تفرحوا: فرح: سرور توأم با تكبر، در اقرب الموارد گويد: سرور و حبور در شادى ممدوح به كار مىرود ولى فرح، در شادى مذموم كرد موجب تكبر است.
مختال: متكبر. خيلاء: تكبر از روى خيال و فرض.
فخور: افتخار كننده. ناز فروش، آنكه بودنيهاى خويش را به رخ مردم مىكشد.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 22 و 23:
امام صادق علیهالسلام فرماید: هنگامى که سر مبارک حسین بن على علیهالسلام را نزد یزید بن معاویه لعنهالله آوردند على بن الحسین و دختران امیرالمؤمنین علیهمالسلام را نیز وارد بارگاه یزید نمودند و دست و کتف على بن الحسین در این هنگام به غل و زنجیر بسته شده بود.
یزید به عنوان شماتت به على بن الحسین رو کرد و گفت: شکر و سپاس مر خدائى راست که پدر تو را به قتل رسانید. زین العابدین در پاسخ او فرمود: لعنت خدا بر کسانى باد که به چنین قتل ناروائى اقدام کردند.
یزید از جواب على بن الحسین در خشم شد دستور داد گردن او را بزنند. على بن الحسین فرمود: اى یزید اگر تو مرا بکشى چه کسى این دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به منازل ایشان در مدینه خواهد رسانید. در حالتى که آنان سرپرست و محرمى جز من ندارند.
در اینجا خشم یزید فرو نشست و گفت: اى على بن الحسین جز تو دیگرى آنان را به منازل خویش نخواهد رسانید سپس دستور داد سوهانى حاضر کردند و خود با دست خویش به وسیله سوهان زنجیر گردن على بن الحسین را برید و از گردن او بیرون آورد سپس گفت: اى ابومحمد آیا میدانى چرا زنجیر را از گردن تو باز کردم. فرمود: بلى، خواست بدین وسیله منتى بر ما گذاشته باشى. یزید گفت: آرى به خدا قسم جز این قصد دیگرى نداشتم سپس این آیه را خواند «وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکمْ؛ آنچه رنج و مصیبت به شما برسد از اثر اعمالى است که انجام داده اید».
على بن الحسین فرمود: اى یزید این آیة درباره ما نازل نشده است بلکه این آیات (آیه 22 و آیه 23 این سوره) درباره ما نازل شده است و آن را قرائت کرد و فرمود: زیرا ما از آن کسانى هستیم که اگر چیزى از ما در این دنیا فائت شده و از دست برود، دلتنگ و آزرده خاطر نمى شویم و نیز اگر اقبال و خوبى به ما برسد شادخاطر و مغرور نگردیم.[۲]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ «23»
تا بر آنچه از دست داديد، تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده شد، (سرمستانه) شادمانى نكنيد و خداوند هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد.
نکته ها
«مُخْتالٍ» به معناى تكبرى است كه بر اساس توهّم و تخيل بزرگى باشد.
اين آيه دليل آيه قبل است. يعنى اين كه به شما خبر داديم كه حوادث را پيش از آنكه حادث شوند مقرر كرده و نوشتهايم، براى آن است كه ديگر به خاطر نعمتى كه از دست مىدهيد اندوه مخوريد و به خاطر نعمتى كه خدا به شما مىدهد، خوشحالى نكنيد و بدانيد كه نعمتها امانت الهى است كه به شما سپرده شده است، نه اينكه به مواهب الهى پشت پا بزنيم و از آنها بهره نگيريم، بلكه اسير آن نشده و آن را هدف و مقصد خود ندانيم. «1»
تمام حوادث تلخ و شيرين، همچون پلّههايى از سنگهاى سياه و سفيد، براى بالا رفتن و به كمال رسيدن است و بايد بدون توجّه به رنگِ پلّهها، به سرعت از آن گذشت.
كارمند بانك، يك روز مسئول گرفتن پول از مردم و روز ديگر مسئول پرداخت است. نه روز اول خود را مىبازد و نه روز دوم خوشحالى مىكند، زيرا مىداند او كارمندى امين بيش نيست. خداوند با مقرّر كردن حوادث و فراز و نشيبها مىخواهد روح انسان را به قدرى بالا ببرد كه تلخىها و شيرينىها در آن اثر نكند، چنانكه حضرت زينب عليها السلام بعد از حوادث كربلا فرمود: من به جز زيبايى چيزى نديدم، «و ما رأيت الا جميلا» «2» و امام حسين عليه السلام در گودال قتلگاه و در آخرين لحظات زندگىاش فرمود: خداوندا! راضى هستم به حكم تو و بردبارم بر بلا و امتحان تو، «رضا بقضائك، صبرا على بلائك و امام على عليه السلام اشتياق و انس خود را به شهادت از انس كودك به سينه مادر بيشتر مىداند. «و الله لا بن ابى طالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه» «3»
«1». تفسير الميزان.
«2». لُهوف، ص 160
«3». نهجالبلاغه، خطبه 5.
جلد 9 - صفحه 482
اگر حوادث را براساس علم و حكمت خدا بدانيم نه اتفاقى و بىدليل و اگر حكمت بروز حوادث را بدانيم، حسد نمىورزيم، حرص نمىزنيم، دشمنى نمىكنيم و عصبانى نمىشويم زيرا مىدانيم كه صحنهها از قبل طراحى حكيمانه شده است. اگر بدانيم عطاى نعمت، مسئوليّت و وظيفه به دنبال مىآورد، از داشتن آن شاد نمىشويم و اگر بدانيم گرفتن نعمت، جبرانش در قيامت است، از فوت شدهها غمناك نمىشويم.
حضرت على عليه السلام فرمودند: تمام زهد در دو كلمه قرآن است، سپس اين آيه را تلاوت كرده و فرمودند: و آنچه از دست داديد تأسف نخوريد و بر آنچه به شما داده مىشود، دلخوش نباشيد وكسى كه چنين باشد، زاهدى جامع الاطراف است. «1»
پیام ها
1- حوادث، هدفدار است. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ … لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ …
2- نعمتها از خداوند است، «آتاكُمْ» ولى سلب نعمت به خداوند نسبت داده نشده است. «ما فاتَكُمْ»
3- علم به آثار و اهداف حوادث، سبب آرامش است. فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها …
لِكَيْلا تَأْسَوْا
4- خداوند از ثبت حوادث در لوح محفوظ خبر داده تا بندگان غصّه نخورند و مغرور نشوند. لِكَيْلا تأْسَوْا … وَ لا تَفْرَحُوا
5- غم و شادى طبيعى بد نيست، اندوه خوردن بر گذشتهها و يا سرمست شدن به داشتهها مذموم است. لِكَيْلا تَأْسَوْا … وَ لا تَفْرَحُو
6- كسى كه از مقدّرات الهى غافل است، گمان مىكند فضيلتى دارد كه خداوند به خاطر آن به او نعمت داده و لذا بر ديگران فخر مىفروشد. «مُخْتالٍ فَخُورٍ»
«1». نهجالبلاغه، حكمت 439.
جلد 9 - صفحه 483
7- خيالهاى درونى، مقدّمه فخر فروشىهاى بيرونى است. «مُخْتالٍ فَخُورٍ»
پانویس
تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص34
تفسیر على بن ابراهیم.
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.
موسسه اهلالبیت (ع)