صاحل الامر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عمومی

26 آبان 1403 توسط سميه ديدكام

​✅#فضل_مولا

🌾آوازه عدالتش را شنیده بود .امیدوار رفت پس از مدتی از بیت المال مسلمین دریافت کند . ساعاتی میشد که در صفی طولانی ایستاده بود.

بالاخره مقابل خلیفه ، عمربن عبدالعزیز ایستاد.

عمر سراپای ژنده پوشش را نگریست و گفت از چه قوم و تباری هستی ؟ قریش !

🔺از کدام طایفه ؟ بنی هاشم!

🔻از کدام شان ؟ پیروان علی !

🔺کدام علی ؟ سکوت کرد.

برجانش ترسید ، من من کرد و عمر همه چیز را فهمید لبخند زد و برخاست وصورت به زمین دوخته مرد را بالا اورد و گفت : به خدا سوگند من نیز از دوست داران و پیروان علی بن ابی طالب هستم! از جماعتی که از رسول خدا شنیده بودند شنیدم که فرمود : هرکس که من مولای او هستم علی مولای اوست.

سپس روبه خزانه دار خود کرد و گفت :

 صد درهم . عمربن عبدالعزیز دستان مرد را گرفت و با صدای بلند گفت : پانصد دینار دیگر بخاطر✨ ولایت علی بن ابی طالب✨ به او عطا کنید.


#فضائل_امیرالمومنین(ع)

#امیر_نجف

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: عام لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

صاحل الامر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فضای مجازی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • عام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس