عمومی
همراه با قرآن
آیه 19 سوره نمل
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصالحین
ترجمه (مکارم شیرازی)
سلیمان از گفتار مور بخندید و گفت: پروردگارا، مرا توفیق شکر نعمت خود که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی عنایت فرما و مرا به عمل صالح خالصی که تو بپسندی موفق بدار و مرا به لطف و رحمت خود در صف بندگان خاص شایستهات داخل گردان.
معانی کلمات آیه
تبسم: تبسم: لبخند. خنده خفيف.ضاحكا: در اقرب الموارد آمده: ضحك انبساط وجه است به طورى كه دندانها از سرور ظاهر شود، اگر بىصدا باشد تبسم است و اگر صدايش از دور شنيده شود قهقهه است و گر نه ضحك گويند. مراد از آن در آيه ظاهرا تعجب است.اوزعنى: ايزاع را الهام گفتهاند، طبرسى از زجاج نقل ميكند: «اوزعنى» تأويلش در لغت آنست كه: مرا از هر چيز جز از شكرت باز دار.[۱]تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ «19»
پس (سليمان) از سخن اين مورچه با تبسّمى خندان شد و گفت:
پروردگارا! به من الهام كن (و توفيق ده) كه نعمتى كه به من و به والدينم بخشيدهاى شكر كنم و عمل صالحى كه آن را مىپسندى انجام دهم و در سايهى رحمت خود، مرا در زمرهى بندگان شايستهات وارد كن.
نکته ها
در آيهى 16 ذكر شد كه حضرت سليمان عليه السلام گفت: زبان پرندگان را مىدانيم، از اين آيه معلوم مىشود كه دانستن زبان پرندگان از باب نمونه بوده است. زيرا آن حضرت كلام و گفتگوى مورچه را هم مىدانست.
كلمهى «ايزاع» بالاتر از توفيق و چيزى شبيه الهام است، نظير آيهى «وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ» «1» يعنى ما انجام كارهاى خير را به انبيا الهام كرديم. «2»
كار صالح به تنهايى كافى نيست، ورود در گروه صالحان مهم است، زيرا:
گاهى كار، صالح است، ولى فرد از نظر نفسانى صالح نيست و گرفتار ريا، سُمعه، غرور، عُجب و حَبط مىشود.گاهى كار صالح است، ولى عاقبت انحرافى پيش مىآيد و شخص عاقبت به خير نمىشود.گاهى كار صالح است، ولى يك نوع تكروى در آن است و شخص حاضر نيست با بندگان خدا همراه باشد. أَعْمَلَ صالِحاً … فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ
«1». انبياء، 73.
«2». تفسير الميزان.
جلد 6 - صفحه 406
پیام ها
1- يكى از اصول و شرايط رهبرى و مديريّت، سعهى صدر است. حضرت سليمان جملهى «لا يَشْعُرُونَ» را آن هم از مورچهاى مىشنود، ولى به روى خود نمىآورد و لبخند مىزند. «فَتَبَسَّمَ»
2- انتقاد وحرف حقّ را از هر كس بشنويد و از آن استقبال كنيد. (سليمان سخن مورچه را پسنديد) «فَتَبَسَّمَ» انتقادپذيرى، يك ارزش است.
3- خداوند اولياى خود را تحت تربيت مخصوص خود قرار مىدهد. «وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ- فَتَبَسَّمَ» خداوند، سليمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف يك مورچه مىكند تا بدين وسيله در وجود او تعادل برقرار كند.
4- زمانى بايد شاد و خندان باشيم كه حتّى مورچهها به عدالت ما اميدوار باشند.
«وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ- فَتَبَسَّمَ»
5- خندهى انبيا، تبسّم است نه قهقهه. سليمان در حالى كه خندهاش گرفته بود، تبسّم كرد. «فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً»
6- سليمان سخنان مورچه را فهميد و به زيردستان خود توجّه كرد. «مِنْ قَوْلِها»
7- دعا، مخصوص هنگام اضطرار نيست؛ انبيا در اوج عظمت و قدرت دعا مىكردند. «رَبِّ»
8- توفيق شكرگزارى را از خدا بخواهيم. «رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ»
9- انسان در برابر نعمتهايى كه تاكنون به او رسيده بايد شكر كند و در برابر مسئوليّت آينده بايد به فكر عمل صالح و جلب رضاى خدا و ملحق شدن به نيكان باشد. أَشْكُرَ- أَعْمَلَ صالِحاً …
10- فرزندان، هم بايد در مقابل نعمتهايى كه خداوند به آنان داده شكر كنند و هم در مقابل نعمتهايى كه به والدين آنان داده است. «عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ»
11- شكر خدا تنها با زبان نيست، عمل صالح و استفادهى صحيح از نعمتها نيز شكر الهى است. أَشْكُرَ … أَعْمَلَ صالِحاً
12- سليمان با آن كه لشكريان فراوان و حاكميّت قوى دارد و زبان حيوانات را نيز مىداند، باز به فكر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعهى قدرت و
جلد 6 - صفحه 407
افتخار. «أَعْمَلَ صالِحاً»
13- دعا وتلاش حاكمان بايد براى انجام كار خوب باشد. «أَعْمَلَ صالِحاً»
14- كار، به شرطى نيك است كه خداپسند باشد. «صالِحاً تَرْضاهُ»
15- كار نيكى ارزش دارد كه رضاى خدا را جلب كند، نه فقط رضاى مردم را.
«صالِحاً تَرْضاهُ»
16- عالىترين مقصد در حكومت صالحان، رضاى خداست. «تَرْضاهُ»
17- انبيا نيز به امداد الهى نياز دارند. أَوْزِعْنِي … أَدْخِلْنِي
18- زندگى در جامعه صالح ارزش است، نه زندگى در ميان مردم ناصالح، آن هم به خاطر رفاه يا درآمد و لذّت. أَدْخِلْنِي … فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ
19- برخوردارى از امكانات، و قدرت امروز خود را نشانهى رسيدن به رحمت الهى ندانيد و براى رشد و تعالى خود دعا كنيد. «وَ أَدْخِلْنِي»
20- امكانات انسان، نتيجهى كار او نيست بلكه از رحمت الهى سرچشمه مىگيرد. «بِرَحْمَتِكَ»
21- هر كس، در هر شرايطى بايد به رحمت الهى متوسّل شود، حتّى پيامبران. «بِرَحْمَتِكَ»
22- تكروى، ممنوع. «وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص441
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهماطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دومتفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اولتفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سومبرگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶شتفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)