عمومی
﷽
✅همه رهگذریم…
محبتهاى ما محدود است، غضبهاى ما محدود است. همت ما محدود است. دعاهاى ما محدود است. شادىهاى ما محدود است و تا اين حدود را نشكنيم به فضل عظيم حق راهى پيدا نمىكنيم.
او براى شكستن اين ديوارها با ما كلنجار مىرود، مبتلامان مىكند، زير و رويمان مىكند تا مگر با اين زير و رو شدنها همتى پيدا كنيم، دستى به دعا برداريم، لااقل بخواهيم كه خدايا! تو اين ديوارها را بشكن.
ما خيلى محدوديم. نمىخواهم به دروغ، به شعار تحريكتان كنم، نه، واقعش اين است كه ما روزهايى را در پيش داريم، زندگىهايى را در پيش داريم، ما عابر و رهگذر از دنياهايى هستيم كه لحظههايش از تمامى هستىاى كه در تصورمان مىگنجد بيشتر و عظيمتر است. براى آن روزها و لحظهها، كِى مىخواهيم كارى بكنيم؟!
گاهى كه با بعضى از دوستان دور هم جمع مىشويم و يكى از آنها استكان يا ظرفى را براى خودش مىشويد تا چاى يا غذايى بخورد. اين محدوديت است و درسِ محدوديت به ديگران دادن است، در حالى كه بعضى ديگر از همين رفقا را هم مىبينيم كه مىگويند اگر ظرفى داريد بدهيد تا بشويم. اينها درس توسعۀ همّت را به آدمى مىدهند.
وقتى همّتها توسه پيدا كنند، ديگر خواه و ناخواه، طرح تو، نقشۀ تو و عمل تو، محدود نمىماند. دعاى تو هم محدود نمىماند.
📚 خط انتقال معارف