عمومی
شرح نهج البلاغه (مکارم شیرازی)
شرح حکمت 463 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): الدُّنْیَا خُلِقَتْ لِغَیْرِهَا، وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسهَا.
دنیا وسیله است نه هدف:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه موقعیت واقعی دنیا را در عبارت کوتاهی بیان کرده، می فرماید: «دنیا برای غیرش آفریده شده نه برای خودش. (هدف از آفرینش این جهان، تکامل و آمادگی برای زیستن در جهان آخرت است)»; (الدُّنْیَا خُلِقَتْ لِغَیْرِهَا، وَلَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسهَا).
نکته مهمی که امام(علیه السلام) در این جا یادآوری می کند نگاه های مختلفی است که به دنیا می شود. توضیح این که: گاه در نظر بعضی افراد، روایاتی که در مدح دنیا آمده و آن را مزرعه آخرت یا دار عافیت و یا به منزله دانشگاه شمرده، با روایاتی که در ذم آن آمده متناقض است. در حالی که هرگز چنین نیست. اگر دنیا را برای دنیا بخواهیم، دنیای مذموم و نکوهیده است و اگر دنیا را ابزاری برای رسیدن به آخرت و مزرعه ای برای کِشت بذر نیکی ها ومعارف بدانیم ممدوح است و سرای نمونه.
امام(علیه السلام) در کلام گران بهای دیگری در نهج البلاغه همین معنا را با تعبیر دیگری بیان کرده است; در خطبه 82 می فرماید: «وَمَنْ أَبْصَرَ بهَا بَصَّرَتْهُ وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ; کسی که دنیا را وسیله بصیرت قرار دهد او را بینا می سازد و کسی که به آن به عنوان هدف نگاه کند نابینایش می کند».
مرحوم سید رضی در شرح این کلام در خطبه هشتاد و دو تعبیر جالبی دارد می گوید: «وَإذَا تَأَمَّلَ الْمُتَأَمِّلُ قَوْلَهُ(علیه السلام): «وَمَنْ أَبْصَرَ بهَا بَصَّرَتْهُ» وَجَدَ تَحْتَهُ مِنَ الْمَعْنَی الْعَجِیب وَالْغَرَضِ الْبَعِید، مَا لا تُبْلَغُ غَایَتُهُ وَلایُدْرَکُ غَوْرُهُ، لا سیَّمَا إِذَا قَرَنَ إِلَیْهِ قَوْلُهُ: «وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ» فَإِنَّهُ یَجِدُ الْفَرْقَ بَیْنَ «أَبْصَرَ بهَا» وَ «أَبْصَرَ إِلَیْهَا» وَاضِحاً نَیِّراً، وَ عَجِیباً بَاهِراً! صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ; اگر به درستی انسان در این سخن امام(علیه السلام) که می فرماید: کسی که با آن بنگرد بینایش می کند، دقّت کند، در آن، معنای شگفت آور و مفهوم ژرفی خواهد یافت که هرگز به عمق آن نتوان رسید، به ویژه اگر جمله «مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ» (کسی که به دنیا بنگرد و منتهای آرزویش را دنیا قرار دهد کورش خواهد کرد) در کنار جمله قبل گذاشته شود; در این صورت فرق واضحی میان آن دو خواهد یافت، فرقی روشن و شگفت انگیز و آشکار. درود و سلام خدا بر او باد».
به تعبیر دیگر اگر به دنیا ازنظر جنبه های مادی آن نگاه شود مرکز تزاحم و تعارض و انواع زشتی هاست و اگر به جنبه های معنوی که به وسیله دنیا می توان به آن ها دست یافت نگاه شود هیچ گونه تعارض و تزاحمی نیست و همه انسان ها با هم در مسیر روشنی می توانند به سوی زندگی جاویدان و پرافتخار سرای دیگر از آن کوچ کنند. و در خطبه 203 آمده است که امام(علیه السلام) می فرماید: «فَفِیهَا اخْتُبرْتُمْ وَلِغَیْرِهَا خُلِقْتُم; شما در دنیا آزمایش می شوید و برای غیر آن، آفریده شده اید».
قرآن مجید همین مطلب را با بیان شفاف دیگری ذکر کرده است آن جا که می فرماید: «(أَفَحَسبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون); آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریده ایم، و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد؟!».[1]
اشاره به این که اگر سرای آخرتی بعد از دنیا نبود این زندگی عبث و بیهوده بود و همان گونه که در تفسیر نمونه در ذیل این آیه آمده است این جمله کوتاه و پرمعنی یکی از زنده ترین دلایل رستاخیز و حساب و جزای اعمال را بیان می کند، و آن این که: اگر به راستی قیامت و معادی در کار نباشد زندگی دنیا عبث و بیهوده خواهد بود; زیرا زندگی این جهان، با تمام مشکلاتی که دارد و با این همه تشکیلات، مقدمات و برنامه هایی که خدا برای آن چیده است اگر صرفاً برای همین چند روز باشد بسیار پوچ و بی معنی می باشد.
این موضوع، درست به آن می ماند که طفلی در شکم مادر صاحب عقل و هوش کامل گردد، از خود سؤال می کند: چرا آفریدگار، مرا در این جا زندانی کرده است؟ این دست و پا این چشم و گوش برای چیست و به چه منظوری آفریده شده است؟ در این ظلمات ثلاث و در میان مشتی خون و آب، وجود من چه فایده ای دارد؟
ولی هنگامی که به او بگویند: در این جا پرورش می یابی و به زودی وارد دنیای وسیعی می شوی که فضایی باز و آفتابی درخشان، نهرهایی جاری و باغ هایی پرگل و پرطراوت دارد و در آن جا می توانی به تحصیل علم و دانش و انواع تفریحات سالم بپردازی، باور می کند که زندگی دوران جنینی بیهوده و عبث نیست[2]. [3]
پی نوشت:
[1]. مؤمنون، آیه 115.
[2]. برای توضیح بیشتر به جلد 14 تفسیر نمونه ذیل آیه 115 سوره مؤمنون تحت عنوان «مرگ، نقطه پایان زندگی نیست» مراجعه کنید.
[3]. سند گفتار حکیمانه: تنها منبع دیگری که مرحوم خطیب در کتاب مصادر برای این گفتار حکمت آمیز ذکر کرده غررالحکم آمدی است که آن را با تفاوتی آورده است. سپس می افزاید: در کلمات و خطبه های امام(علیه السلام) در این زمینه مطالب زیادی ذکر شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 315)