عمومی
🔷️انواع عبادت کنندگان🔷️
💟امام حسین (ع) فرمودند:
✨عبادت كنندگان سه گروهند:
1️⃣گروهی خداوند را به انگيزه رسيدن به پاداش و دستيافتن به نعمتهای نامحدودش عبادت می كننداين دسته از عبادتكنندگان مانند سوداگران سودجوهستند
2️⃣ بعضی خداوند را از ترس عذاب میپرستند و عبادت میكنند كه اين دسته از عبادتكنندگان در خور بردگان زرخريد هستند
3️⃣ و كسانی هستند كه خداوند را به منظور شكرگزاری و انجام يک وظيفه انسانی پرستش مینمايند خداوندا من تو را عبادت می كنم چون لايق پرستش و عبادت هستی اين دسته از عبادتكنندگان عبادت انسانهای. احرار و آزادگان است و چنين عبادتی افضل و برتر از تمام عبادات است.
📚الحديث جلد۳ صفحه ۲۷۶
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
عمومی
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
🌼کرامات امام حسین(ع)🌼
🌹امام حسین علیه السلام و آرزوی شهید(بسیار زیبا)
❎ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
🔘اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
👈… سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم:
⁉️چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید…
⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و …
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم…
📚کتاب حکایت فرزندان فاطمه صفحه ۵۴
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
عمومی
🌸آزاد شدن فطرس ملک به برکت تولّد شاه کربلا🌸
❣امام صادق علیه السّلام در روایتی فرمود:
خداوند، ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام را بر تمام ملائکه عرض کرد، پس همۀ آنها قبول کردند بجز یک ملک به نام «فطرس» که از حاملین عرش الهی بود، آن را نپذیرفت، «فکسر الله جناحه».[۱]
✳️ پس خدا بال هایش را شکست و او را در جزیرهای از جزائر دریا انداخت. فطرس ۷۰۰ سال در آنجا عبادت خدا می کرد.[۲]
📜در روایت دیگری خداوند متعال او را مخیّر کرد بین عذاب دنیا و عذاب آخرت، او عذاب دنیا را انتخاب کرد. پس حق تعالی او را با مژههای هر دو چشمش در آن جزیره معلّق گردانید، هیچ حیوانی از آنجا عبور نمی کرد و پیوسته از زیر او دود بد بویی بلند می شد.[۳]
✳️هنگامی که آقا سیدالشهدا علیه السّلام به دنیا آمد، خداوند عزّوجلّ جبرئیل را با هزار ملک، و در بعضی روایات با ۷۰ هزار ملک [۴] فرستاد تا به رسول خدا صلی الله علیه و آله از طرف خدا و از طرف خودش تبریک و تهنیت بگوید.
✳️ وقتی که نازل می شد، گذرش افتاد بر آن جزیرهای که فطرس ملک در آنجا بود. فطرس، جبرئیل و همراهانش را که دید از او پرسید:
⁉️به کجا می روید؟
🌼جبرئیل گفت: خداوند متعال به محمد صلی الله و علیه و آله فرزندی عنایت فرموده، مرا فرستاده تا به او تبریک بگویم.
🌟فطرس گفت: مرا هم با خود ببر، شاید آن حضرت برای من دعا کند و حق تعالی از من بگذرد.
جبرئیل قبول کرد و او را بر بال خود سوار نمود و در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. هنگامی که به خدمت حضرت رحمةٌ للعالمین رسید، بعد از مراسم تبریک و تهنیت، شرح حال فطرس را به عرض رسانید و خواستۀ او را بیان نمود.
💫رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خطاب به فطرس نمود و فرمود: «أتفعل؟»؛ آیا انجام می دهی؟ (منظورشان قبول کردن ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بود)
عرض کرد: آری. پس آن جناب ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام را برای بار دوم بر او عرضه کرد، او هم قبول نمود. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«شأنک بالمهد فتمسّح به و تمرّغ فیه!»
⬅️کار تو (حلّ مشکل تو) با این گهواره است! (مرادشان گهوارۀ امام حسین علیه السّلام بود که آن سرور در آن قرار داشت) خودت را به آن کاملاً بمال. پس فطرس خودش را به گهوارۀ آن بزرگوار مالید و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم برای او دعا کرد.
✳️در این هنگام بود که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مشاهده نمود پرهای فطرس شروع به روئیدن نمود و خون از آن جاری شد و بزرگ شد تا به حدّی که به بال دیگرش رسید. پس رو به رسول خدا صلی الله علیه و آله نمود و عرض کرد:
یا رسول الله! همانا زود باشد که امّت تو این مولود را به قتل برسانند و او را بر من به جهت این لطفی که از او به من رسید مکافات و پاداشی است:
هر کس او را زیارت کند من زیارت او را به آن حضرت می رسانم، هر که بر او سلام کند سلام او را می رسانم، و هرکه بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او می رسانم. این را گفت و به مکان خود بازگشت.[۵]
به آسمان که بالا رفت در بین ملائکه به خودش افتخار می کرد و می گفت: «من مثلی؟» کیست مثل من؟! و حال آنکه من آزاد شدۀ حسین بن علی و فاطمه و محمد علیهم السّلام هستم.[۶]
📜در بعضی از روایات، شبیه به قضیۀ فطرس، برای دو ملک دیگر به نام های دردائیل و صلصائیل ذکر شده است که آنها نیز به برکت تولّد سیدالشهدا علیه السّلام نجات پیدا کردند.۷
📚 منابع:
۱- بصائرالدرجات: ۶۸ ح ۷، بحارالانوار:۲۶/۳۴۰ ح ۱۰
۲- امالی صدوق: ۲۰۱، بحارالانوار۴۳/۲۴۴.
۳- بحارالانوار۴۳/۲۴۴ح ۱۹.
۴- بصائرالدرجات: ۶۸ ح ۷.
۵- بحارالانوار۲۶/۳۴۰ ح ۱۰
۶- بحارالانوار۴۳/۲۴۵
۷- کمال الدین:۱/۲۸۲ ح ۳۶، بحارالانوار:۴۳/۲۴۸ ح ۲۴
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
عمومی
🌸ولادت با سعادت سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه الصلوة و السّلام🌸
🌹در چنین روزی در سال چهارم هجری در مدینۀ منوره آقا و سالار شهیدان، سیّد جوانان بهشت، چراغ هدایت و کشتی نجات انسانها، غریب نینوا، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام به دنیا آمد و عالم را به نور خود منوّر فرمود.[۱]
✍🏼ابن شهر آشوب در مناقب و شیخ مفید در ارشاد، ولادت آن حضرت را در پنجم شعبان روز سه شنبه یا پنجشنبه بعد از ده ماه و بیست روز که از ولادت برادرش امام مجتبی علیه السّلام می گذشت، ذکر کرده اند.[۲]
✳️اقوال دیگر در این باب ۳۰ ربیع الاول و ۱۲ رجب است.
🔰القاب و کنیۀ امام حسین علیه السّلام:
🌹نام مبارکش در بین اهل بیت علیهم السّلام «حسین» و در تورات «شبیر» و در انجیل «طاب» است.
🌹 القاب آن حضرت: سید شباب اهل الجنه، السبط الثانی، الشهید، السعید، الرشید، الزکی، الطیب، تابع لمرضات الله، دلیل علی ذات الله و… ذکر شده است.
🌹کنیۀ آن بزرگوار «ابو عبد الله» و کنیۀ خاص آن حضرت «ابو علی» است.[۳]
🔰کیفیّت ولادت سرور آزادگان:
🌹بعد از آنکه آقا و مولایمان حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السّلام به دنیا آمد و عالم وجود را با قدوم مبارکش منوّر و نورانی فرمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانۀ امیرالمؤمنین علیه السّلام بودند، به اسماء بنت عمیس فرمودند: بیاور فرزند مرا.
🌟 اسماء آن نازدانه را در پارچه ای سفید پیچید و به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله او را در دامن خود گذاشت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت.
💥در این هنگام، امین وحی الهی جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: حق تعالی سلام می رساند و می فرماید چون علی علیه السّلام نسبت به تو به منزلۀ هارون نسبت به موسی است، پس او را به اسم پسر کوچک هارون «شبیر» که در عربی حسین گفته می شود، نامگذاری کن.
✳️به این ترتیب نام پر عظمت «حسین» از جانب پروردگار برای دومین فرزند صدیقۀ طاهره زهرای مرضیه علیهاالسّلام انتخاب شد.
💫پس از آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله او را بوسید و اشک از چشمان مبارکش جاری شد و فرمود: تو را مصیبتی بزرگ در پیش است، خداوندا! لعنت کن کشندۀ او را. سپس خطاب به اسماء کرد و فرمود: ای اسماء! این خبر را به فاطمه علیهاالسّلام مگو.
💫چون روز هفتم شد، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دو گوسفند که هر دو سیاه و سفید بودند عقیقه کرد و یک رانش را به قابله داد. سپس موهای سر آن نور دیده را تراشید و به وزن آن نقره صدقه داد و خلوق (نام عطری بوده در آن زمان، که از زعفران و چیزهای خوش بوی دیگر گرفته می شد) بر سر مبارکش مالید. پس از آن دوباره شروع به گریستن نمود و خبر از شهادت و مصائبی که در پیش دارد داد.[۴]
📚 منابع:
۱-مسار الشیعه: 37، مصباح المتهجد: 758.
۲- مناقب: 4/76، ارشاد: 2/27.
۳- مناقب: 4/78، بحار الانوار: 43/237.
۴- امالی طوسی: 367 ح 781، بحار الانوار: 43/238 و 239.
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
عمومی
🔺️ فدا شدن ابراهیم - فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله - برای امام حسین علیه السلام🔻
✳️ابن عباس می گوید: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم.
امام حسین علیه السلام روی زانوی راست و ابراهیم روی زانوی چپ حضرت نشسته بودند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گاهی حسین و گاهی ابراهیم را می بوسید.
به ایشان حالت نزول وحی دست داد و پس از آن فرمودند:
«جبرئیل بعد از ابلاغ سلام پروردگار گفت: خدا می فرماید، این دو فرزند را برای شما باقی نمی گذارم، باید یکی را فدای دیگری نمایی.»
💫پیامبر صلی الله علیه و آله به ابراهیم نظر کرد و گریست و فرمود: «اگر ابراهیم بمیرد فقط من محزون می شوم، امام اگر حسین بمیرد غیر از من فاطمه و علی نیز محزون می شوند و من اندوه خود را بر حزن فاطمه و علی ترجیح می دهم.» یا جبرئیل! ابراهیم قبض روح گردد; ابراهیم را فدای حسین کردم (ابراهیم پس از سه روز بیماری وفات کرد) .»
👈🏼از این پس هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امام حسین را به سینه می چسبانید و می بوسید، لب های او را می مکید و می فرمود:
قربان کسی که ابراهیم را فدای او کردم.
📚تاريخ بغداد خطيب بغدادى جلد۲ صفحه ۲۰۴ به سند از «ابو العباس»
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
