عمومی
🔴 وقف امام زمان علیهالسلام باش!
🟢 امام باقر صلوات الله علیه فرمودند:
«رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَيْنَا رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا»
خدا رحمت كند كسى را كه خود را وقف ما سازد؛
خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را احيا كند!
📚 کمالالدين، ج ۲، ص ۶۴۴
🔺وقف امام زمان علیه السلام باش! مثل غلام، خودت را به حضرت بسپار، یعنی از خودت بِکن؛ از آرزوهایت دست بردار. آن کس که قلب و جان و وجودش به امام زمانش بسته شده، این شخص میتواند بگوید من منتظرم!
🔵 یادمان نرود بهترین زمان برای انجام کار مهدوی، سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان، زمان کنونی(عصر غیبت) است؛ نه زمان ظهور که زمان فتح و پیروزی است…!
#امام_زمان
عمومی
همراه با قرآن
آیه 76 سوره مریم
وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا
و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید، و اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهی نیکوتر است.
ترجمه (مکارم شیرازی)
و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت میافزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.
معانی کلمات آیه
مردا: ردّ: برگرداندن. مردّ: مصدر ميمى است به معنى برگرداندن و برگشتن. در آيه معناى دوم مراد است.[۱]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا «76»
كسانى كه هدايت يافتهاند، خداوند بر هدايتشان مىافزايد و نيكىهاى ماندگار، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و خوش فرجامتر است.
نکته ها
كلمه «مَرَدّ» به معناى عاقبت ومنفعت است. وكلمهى «ثواب» به معناى جزاى عمل است كه به انسان بر مىگردد، چه خير باشد و چه شر؛ لكن بيشتر در خير استعمال مىشود. «1»
در آيهى قبل خوانديم كه گمراهان، در گمراهى بيشترى قرار مىگيرند. اين آيه مىفرمايد:
هدايت يافتگان نيز در هدايت و نورانيّت بيشترى قرار مىگيرند.
در بعضى روايات مىخوانيم: مراد از «الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ» ذكرِ «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» است. «2»
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 304
پیام ها
1- هدايت، مراحل ودرجاتى دارد. وَ يَزِيدُ اللَّهُ …
2- اعمال صالح نزد خداوند محفوظ مىماند. «وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ»
3- توفيق انجام كارهاى شايسته، در پرتو هدايت الهى است. «اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ»
4- خداوند به پيامبرش عنايت مخصوص دارد. «عِنْدَ رَبِّكَ»
5- كيفر و پاداش از شئون ربوبيّت الهى است. «عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً»
6- كار نيك، رمز خوش عاقبتى است. الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ … خَيْرٌ مَرَدًّا
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)
عمومی
بسم الله الرحمن الرحیم
📋 رابطه گناه و گرفتاری ؛ خداوند در این آیه دستور به تقوا می دهد تا فرد مشمول رحمت الهی شود و از آنچه در پیش روی اوست و آنچه در پشت سرش می آید، رهایی یابد. احتمالات تفسیری در این خصوص متعدد است. اما احتمال اصلی این است که آنچه در این آیه مورد اشاره قرار گرفته است، عذاب دوگانه الهی در دنیا و آخرت است. گناه و رعایت نکردن تقوا، انسان را مشمول عذاب الهی می کند، هم در دنیا و هم در آخرت. این نکته مهمی است. به همین دلیل است که بزرگان دین فرموده اند اگر در زندگی دچار مشکلات جدی شدید، راه برون رفت از آن استغفار است. چون محتمل است آن گرفتاری عذاب ناشی از گناهی بوده باشد و استغفار اثرات آن گناه را از زندگی ما می شوید.
🔷(یس / آیه 45)
:
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ مَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
🔶 ترجمه :
هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه پيش رو و پشت سر شما است (از عذابهاي الهي) بترسيد، تا مشمول رحمت الهي شويد (اعتنا نميكنند).
📹 رسانه: تصویر شامل نقل قولی از عارف کامل آیت الله بهجت درباره نحوه رهایی از مشکلات زندگی است.
🗓 چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴
#تقوا ، #سنت_الهی ، #عذاب ، #رحمت ، #استغفار
🌼
عمومی
🗞 نگهبانِ آب
💗 شهید سید غلامعباس موسوی
🔹 مرد عکس برادر را روی زانو گذاشته و با گوشهی انگشت، قاب را تمیز میکند. آه عمیقی میکشد و میگوید: «ما از عشایر اندیمشک هستیم. تابستانها به خرمآباد میرویم و زمستانها در دشتهای خوزستان زندگی میکنیم. برادرم غلامعباس مدتی بود نگهبان یک چاه آب در دوکوهه شده بود. در کنار نگهبانی به دامداری هم مشغول بود. یک برادر دیگرمان به نام سید احمد موسوی هم در سال هفتاد و هفت بر اثر انفجار ادواتِ بهجامانده از جنگ تحمیلی در دوکوهه به شهادت رسید. این بار هم نوبت غلامعباس بود.» مرد قاب عکس را به سینه چسبانده و به نقطهای خیره میشود. دستش را محکم روی رانش میزند و میگوید: «برادرم خیلی مهربان بود. هیچ خاطره بدی از او ندارم. آدم ساده و حلال خوری که سرش به زندگی خودش گرم بود. شب قبل از شهادتش به او زنگ زدم و با هم حرف زدیم حتی با آرمین هم حرف زدم. فردای آن روز سیام خرداد ماه بود که به اراضی کشاورزی حمله کردند و برادرم غلامعباس و همسرش و پسر هشت سالهشان به شهادت رسیدند.» مزار شهید سید غلامعباس موسوی در بهشت زهرای دوکوهه، مثل چراغی است که هیچ وقت خاموش نمیشود.
🖼 #فرزند_ایران؛ تکنگاریهایی از زندگی شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونی
📝 سیده اعظمالشریعه موسوی
عمومی
─┅═𖣔༅═┅─
🔖#ضرب_المثل
⚠️در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوکت در زمان کریم خان زند زندگی می کرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، که نیاز به فروش آن پیدا کرد.
در شهر جار زدند ولی کسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاکم و نماینده کریم خان در تبریز رسید. آن زن را خداددادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوکت خوشحال شد و از دربار برگشت.
خدادادخان، که مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای کرده و عوض نمودند.
شوکت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا کار نمی آید.
شوکت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید که نگین آن عوض شده است. چون می دانست که از والی نمی تواند حق خود بستاند، سکوت کرد. به شیراز نزد، کریم خان آمده و داستان و شکایت خود تسلیم کرد. کریم خان گفت: ای شوکت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
بعد از مدتی چنین شد، کریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوکت گرفته و در آن جای کرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوکت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، کریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
شوکت از این عدالت کریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش کش کند، ولی کریم خان قبول نکرد و شوکت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد.
🍀 و این شد ضرب المثل : #دست_بالای_دست_بسیار_است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمی سکوت کرد و شکایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شکایت برتر است؟
🌺
