صاحل الامر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فاطمیه

عمومی

23 شهریور 1404 توسط سميه ديدكام

​بسم الله الرحمن الرحیم

📋 برای عدالت ؛ این آیه هـدف ارسـال انـبـيـاء و برنامه آنها را دقيقا بيان مى كند. اینکه پیامبران با کتاب ، میزان (احکام، معیارها و آئین الهی) و دلائل روشن (شامل معجزات و دلائل عقلی) ارسال شده اند، (امکانات کامل برای هدایت) و هدف از ارسال آنها برپایی قسط و عدل است. البته از متن آیه خودجوشی مردم در برپایی قسط و عدل بر می آید. یعنی خروجی باید این باشد که خود مردم عدل را برپا کنند. ولى از آنـجـا كه به هر حال در يك جامعه انسانى هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا بـاشـد بـاز افـرادى پيدا مى شوند كه سر به طغيان و گردن كشى بر مى دارند و مانع اجـراى قـسـط و عـدل خـواهـنـد بـود، در ادامه خداوند از لزوم ضمانت اجرایی برای این برنامه پرده بر می دارد. نازل کردن (خلقت) آهن  که در آن قدرت  است و در واقع در اینجا اشاره به سلاح دارد و البته همان طور که آیه می گوید منافع دیگری هم در آهن هست. 

🔷  (سوره حدید / آیه ۲۵): 

 لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ  

🔶 ترجمه:

ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسائي حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، و آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدي است، و منافعي براي مردم، تا خداوند بداند چه كسي او و رسولانش را ياري مي‏كنند بيآنكه او را ببينند، خداوند قوي و شكست ناپذير است.  

📅 یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴

#نبوت ، #سنت_الهی  ، #عدالت ، #سلاح 

🌼

 نظر دهید »

عمومی

23 شهریور 1404 توسط سميه ديدكام

​☘بحث و تحلیل آیات صفحه ۱۶۵

 🖋در این آیات سوره اعراف، چند نکته قابل توجه است:

1️⃣ تبدیل تجربه ظاهری به ایمان واقعی

ساحران نه فقط تحت تأثیر معجزه قرار گرفتند بلکه با ادعایی آگاهانه ایمان آوردند («قالوا آمنا») که نشان‌دهندۀ تحول درونی است. زندگی قرآنی نیازمند این است که انسان فراتر از ظاهر و دیدن معجزه، به درک و باور برسد.

2️⃣ صیانت از ایمان در مواجهۀ با قدرت و فشار

فرعون به عنوان نماد قدرت ظالمانه، معترض شد و ایمان ساحران را عامل توطئه خواند؛ اما ساحران در ایمان خود استوار ماندند. سبک زندگی قرآنی مستلزم مقاومت فکری و اخلاقی در برابر فشارهای اجتماعی است.

3️⃣ امید به بازگشت به خدا و رحمت الهی

ساحران می‌گویند «بازگشت ما به خداست»، نشان‌دهندۀ امیدی است که به جای تلقی شکست و ذلت، به مفهوم رشد و بازگشت مثبت تعبیر می‌شود. این امید، تسلّی‌دهنده و نیروی انگیزشی برای زندگی است.

4️⃣ ترکیب ایمان، عمل و تقوا

صبر، استعانت، باقی ماندن در مسیر حق، تحمل آزارها و ظلم‌ها در عین ایمان، از مؤلفه‌های واضح این آیات است. بدون عمل و حسن خلق، ایمان ناقص باقی می‌ماند.

 #زندگی_به_سبک_قرآن  

 نظر دهید »

عمومی

23 شهریور 1404 توسط سميه ديدكام

​همراه با قرآن 

آیه 121 سوره اعراف

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

گفتند: [از روی حقیقت] به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم،

ترجمه (مکارم شیرازی)

گفتند: ما ایمان آوردیم به خدای عالمیان،

تفسیر نور (محسن قرائتی)

قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ «121»

(ساحران) گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم.

رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ «122»

(همان) پروردگار موسى و هارون.

نکته ها

جادوگرانى كه براى رسوا ساختن حضرت موسى و كسب مال و مقام نزد فرعون به صحنه آمده بودند، با ديدن معجزه‌ى موسى عليه السلام، ايمان آورده و آن را اعلام و به اصول توحيد، نبوّت و معاد اقرار كردند؛ توحيد و نبوّت را با جملات‌ «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ، رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ» و ايمان به معاد را در آيه 125 با جمله‌ى‌ «إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» اعلام داشتند. در واقع فرعون با فراهم آوردن جادوگران، سبب شد كه آنان يكجا به موسى ايمان آورند. آرى،

«1». اعراف، 113.

جلد 3 - صفحه 141

عدو شود سبب خير، اگر خدا خواهد.

ساحران، موسى و هارون عليهما السلام را در كنار هم ذكر كردند و گفتند: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ»، زيرا هارون نيز در كنار موسى در ارشاد آنان نقش داشته است و يا اگر مى‌گفتند: «رَبِّ مُوسى‌»، احتمال سوء استفاده فرعونيان داده مى‌شد، كه بگويند ربّ موسى، فرعون است، چون او سالها در خانه‌ى فرعون و تحت تربيت او بود تا بزرگ شد، چنانكه خود فرعون به موسى عليه السلام گفت: آيا ما تو را در كودكى تربيت نكرديم؟ «أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً» «1» لذا ساحران اين توطئه را نقش بر آب كردند و گفتند: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ»

حضرت على عليه السلام فرمود: «كُن لما لا ترجو أرجى منك لما تَرجو»، به آن چيز كه اميد ندارى، اميدوارتر باش تا به چيزى كه اميدى در آن هست. چنانكه موسى عليه السلام حركت كرد تا براى خانواده‌اش آتش بياورد، امّا با مقام رسالت برگشت، ملكه‌ى سبأ براى ديدن حضرت سليمان عليه السلام از شهر خارج شد، امّا مؤمن برگشت، ساحران براى رسيدن به پست و مقام به دربار فرعون آمدند، امّا با ايمان و مؤمن بازگشتند. «2»

پیام ها

1- ساحران، قبل از مبارزه، محتواى دعوت موسى را شنيده بودند و لذا پس از ديدن معجزه‌ى آن حضرت، به همان شنيده‌ها اقرار كردند. «قالُوا آمَنَّا»

2- انسان، انعطاف‌پذير و آزاد است و مى‌تواند پس از فهميدن حقّ، عقيده و فكر خود را تغيير دهد. «قالُوا آمَنَّا»

3- توبه‌ى انحراف فكرى و شرك، ايمان است. «آمَنَّا»

4- ساحران، تفاوت معجزه و جادو را بهتر از ديگران فهميدند و لذا خيلى سريع ايمان آوردند. «آمَنَّا»

5- گاهى ايمان نياوردن مردم به دليل ناشناخته بودن حقّ است، همين كه حقّ روشن شد، گروهى ايمان مى‌آورند. «آمَنَّا»

«1». شعراء، 18.

«2». تفسير اثنى‌عشرى، تحف‌العقول، ص 208.

جلد 3 - صفحه 142

6- جلوى سوءاستفاده را بايد گرفت. براى اينكه فرعون نگويد: من همان‌ «بِرَبِّ الْعالَمِينَ» هستم، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ»

7- در خالقيّت خداوند بحثى نيست، نزاع بر سر ربوبيّت خدا و تدبير جهان به دست اوست. «بِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ»

منابع

تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم

اطیب البیان فی تفسیر القرآن‌، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، چاپ دوم‌

تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول

تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم

برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش

تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌

موسسه اهل‌البیت (ع)

 نظر دهید »

عمومی

22 شهریور 1404 توسط سميه ديدكام

​🖥صابرهای غزه

❤️روایت‌های زنانه از غزه 

📝«ای کاش مُرده بودم و همه فراموشم کرده بودند.»

جمله‌ی بالا را مریم مقدس گفت. وقتی درد، زیر پوستش، لای همه‌ی استخوان‌هایش، رگ به رگ جولان می‌داد و زور می‌گرفت. وقتی خیال مردم و حرف‌هایشان، از سرش رد می‌شد و قلبش تیر می‌کشید. وقتی نمی‌خواست احدی از حالش خبردار شود. وقتی پناهی نداشت و خودش را تا جایی که می‌شد، تا جایی که جان داشت، به گوشه‌ای کشاند.

دردِ مریم، درد مبارکی بود. می‌دانست آخرِ زجرکشیدن، چشمش روشن می‌شود به نوزادی که از انبیاء‌ است. نوزادی که توی گهواره هم مثل بزرگسالی عاقلانه حرف می‌زند. نوزادی که دستش از معجزه پر می‌شود. اما درد، جوری امان مریم بالغ و پخته و سرد و گرم کشیده را بریده بود که توی دلش، پشت لب‌های مچاله‌اش گفت: «يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا»

نمی‌دانم چرا پسرک روی خاکْ درازکشیده‌ی بالا را با مریم مقدس مقایسه کردم. به‌جز درد و زجری که تا مغز استخوانش را می‌سوزاند و ناله‌ای که پشت لب‌ها حبس می‌کند، هیچ تشابه دیگری پیدا نکردم. پسرک، نه. دلم می‌خواهد برایش اسمی بگذارم و عین الگویی بچسبانمش روی شیارهای مغزم. 

صابر، خونی و خاک‌گرفته لب‌هایش را زیر دندان فشار می‌دهد. فَکش درد گرفته، از بس دندان‌ها را به‌هم سابیده است. اشک‌ها را هم حتی مهار زده و نمی‌گذارد بی‌حساب بیرون بریزند. ولی نه پای زخمی‌اش، نه لرزِ هیکل کوچکش، نه مگس‌هایی که کرکس‌وار دورش می‌چرخند، نه نان خشک و کپک‌زده‌ی جلویش، نه زباله‌ها، نه تاریکی ترسناک، نه صدای ویراژ جنگنده‌ها، نه آجرهای ریخته، نه هیچ چیزی دیگری چشمم را نگرفت. فقط لب‌ مچاله و ناله‌ای که یواش درز می‌کند بیرون، ذهنم را کشاند تا مویه‌ی خفه‌ی مریم و آرزوی مرگش. 

صابر سِنی ندارد اما عین مریم، بزرگ و پخته است. می‌داند برای رسیدن به هدفش باید درد را تحمل کند. ناله را پس بزند. غدّه‌های اشکی را فرمان بدهد. حتی باید توی دلش آرزوی مرگ بکند. اما صبر را کنار نگذارد. صابر هم پیامبری‌ست که از وسط خرابه، با دندان‌هایی که لب‌ها را می‌گزند، بی‌آن‌که بخواهد حرف بزند، پیامش را به جهان می‌‌رسانَد. چشمِ صابر هم عین چشمِ مریم روشن می‌شود به نعمت. به عزت. به حرمت. چشمه‌های سرزمین صابر هم می‌جوشند. تنه‌های خشکیده و سوخته‌ی نخلستان‌‌هایشان، رطب تازه می‌ریزند. «فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا» برای صابرهای غزه هم نازل می‌شود.

📝سیمین پورمحمود، رسانه «ریحانه»؛

💬مجموعه روایت «می‌نویسم تا صدای غزه باشم» 

 نظر دهید »

عمومی

22 شهریور 1404 توسط سميه ديدكام

​🌹 #خواندنی | مردی که درنگ نمی‌کرد

✨ درباره شهید سردار امیرعلی حاجی‌زاده

✍️سیمین پورمحمود

🎯 تک‌تیرانداز بود. امیرعلی حاجی‌زاده در خیلی از عمليات‌ها مثل کربلای چهار و پنج، مثل والفجر مقدماتی و والفجر هشت که غواص‌ها به فاو وحشی زدند، تک‌تیرانداز بود. روی بلندی‌ها استتار می‌کرد. تفنگش را می‌نشاند روی دوپایه و همه حواسش به رصد بود. طاقت و تحمل زیادی داشت که ساعت‌ها بی‌آنکه عقب‌جلویی بکند، از گِردی کوچک روی تفنگ، فقط نگاه می‌کرد و محاسبه. حتی نفس‌هایش را کُند و بی‌صدا بیرون می‌داد. اول آیهٔ «وَ مَا رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولکنَّ اللهَ رَمَی» را از دل و زبانش می‌گذراند و بعد ماشه را می‌چکاند.

📆 توی شناسنامه این شیرمرد تهرانی نوشته: نُهِ اسفندِ چهل. سال ۵٩ سپاهی شد و تا شهادتش برای سپاه دوید. حاجی‌زاده، اول فرمانده پدافند هوایی سپاه بود و از مهر ٨٨ که نیروی هوافضای سپاه دفترودستکش را راه انداخت، شد اولین فرمانده این هسته. تا قبل از این فرماندهی، اسمش امیر بود. امیر، عنوانِ اُمرای ارتش است. می‌گذارندش قبل از اسم و فامیل درجه‌دارهای ارتش. حاجی‌زاده مالِ سپاه بود. 

✅ سیدعلی خامنه‌ای که امیرِ حاجی‌زادهٔ فرز و همه فن حریف، خودش را سربازش می‌دانست، پیشنهاد عوض کردنِ اسم را داد. مرید، همه‌چیز را سپرد دستِ مراد. امیر شد، امیرعلی…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 991
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

صاحل الامر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فضای مجازی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • مذهبی
  • عام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس