عمومی
🎉 حضور انتشارات انقلاب اسلامی
با ۲ اثر تحسینشده از سوی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
📚 انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) علاوه بر آثار جدید، با ۲ اثر تقریظشده از سوی رهبر انقلاب اسلامی با عنوانهای «جاودانهی تاریخ» و «خاکسپاری دوّم بانوی مرگ» در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حاضر میشود.
♦️ کتاب «جاودانهی تاریخ» که توسط حجتالاسلام والمسلمین محمّد محمّدیان گردآوری و تنظیم شده، مروری بر شخصیّت و زندگی امیرالمومنین علی(ع) در اندیشهی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای است. این کتاب در دو بخش و ده فصل، شامل بیانات رهبر معظّم انقلاب پیرامون زندگی و زمانهی امیرالمومنین علی(ع) است. یکی از چاپهای پیشین این کتاب، به رؤیت رهبر معظّم انقلاب رسیده و تنظیم و تدوین کتاب، مورد توجّه و تشویق معظّملّه قرار گرفته بود. اکنون چاپ هشتم این کتاب پس از ویرایش و بروزرسانی و با طرح جلد و صفحهآرایی جدید، برای نخستینبار همراه با تصویر دستخط حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در اختیار مخاطبین قرار گرفته است.
♦️ رمان «خاکسپاری دوّم بانوی مرگ» اثر نیما اکبرخانی که چاپ چهارم آن در نمایشگاه کتاب امسال عرضه میشود، داستان نوجوانانی است که روزگاری نه چندان دور در سرزمین خودشان مقابل دشمن غدّار، قد کشیدند و تا چهار دهه بعد نیز به پایداری ادامه دادند؛ داستان نوجوانانی که مقاومت خویش را از غرب سوسنگرد شروع کردند و دشمن را تا شرق مدیترانه عقب زدند و برای این هدف هزینههای بسیار گزافی دادند.
چاپ اول این رمان ۲۸۰ صفحهای که سال گذشته در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد، به تقریظ رهبر معظّم انقلاب مزیّن شد که متن تقریظ معظّملّه در آیندهی نزدیک منتشر خواهد شد.
📌 غرفهی انتشارات انقلاب اسلامی در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در مصلی امام خمینی(ره)، شبستان اصلی، سالن ناشران عمومی، ورودی ۱۷، راهروی ۷ قرار دارد.
عمومی
✅راه درمان افکار شیطانی چیست؟
✍آیت الله بهجت (ره):
🔹️در نماز بايد متوجه باشید كه
🔹️افکار شيطانى كار نكند، بقیه اعمال
🔹️تابعِ نماز شما ميشوند…
🔹️در نماز، حضور قلب و توجه داشته باشیم.
🔹️این باعث ميشود که در بقیه اوقات،
🔹️افكار شيطانی به سراغمان نیایند
🍃📿
عمومی
🌱 بهار ۱۴۰۴
🗓 سه شنبه، ۱۶ اردیبهشت
👤 شهید حسن باقری:
🖋 شکست وقتی است که
ما وظیفه مان را انجام ندهیم.
#دستخط
#غدیر
#شهیدانه
عمومی
همراه با قرآن
آیه 26 سوره قیامه
كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ
این چنین نیست [که می پندارد]، هنگامی که جان به گلوگاه رسد،
ترجمه (مکارم شیرازی)
چنین نیست (که منکران قیامت پنداشتند. باش تا) آن گاه که جانشان به گلو رسد.
معانی کلمات آیه
تراقى: رقى: بالا رفتن و بالا بردن. ترقوه: گلو. عرب آن را مقدم حلق در بالاى سينه گفتهاند، علت اين تسميه آنست كه نفس در آن بالا مىرود، جمع آن تراقى است، استخوانهاى اطراف گردن نيز گفتهاند.[۱]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ «26» وَ قِيلَ مَنْ راقٍ «27» وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ «28» وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ «29» إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ «30» فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى «31» وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «32» ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى «33» أَوْلى لَكَ فَأَوْلى «34» ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى «35»
چنين نيست (كه انسان مىپندارد) آنگاه كه (در آستانه مرگ) جان به گلوگاه رسد.
و گفته شود: چه كسى شفادهنده است؟ و (محتضر) بداند كه هنگام جدايى است. و ساق پا به ساق ديگر بچسبد (و ديگر حركتى نكند) در آن روز به سوى پروردگارت سوق داده شود. او كه نه حق را تصديق كرد و نه نماز گزارد. بلكه تكذيب كرد و روى گردانيد. و سپس با كبر و غرور به سوى اهلش رفت. (عذاب الهى) براى تو شايستهتر است، شايستهتر. باز هم شايستهتر است، شايستهتر.
نکته ها
«تراقى» جمع «ترقوة» به معناى استخوانى است كه دور گلو را فراگرفته است.
«راقٍ» در اصل «راقى»، اسم فاعل از «رقى» است. به اوراد و اذكارى كه موجب شفاى
«1». غافر، 14.
«2». ملك، 29.
«3». احزاب، 39.
جلد 10 - صفحه 313
مريض مىشود، «رقية» گويند. پس «راقٍ»: هرچيزى كه مايه نجات بيمار از مرگ است.
كلمه «ظن» گاهى به معناى علم مىآيد، همان گونه كه در اين آيه آمده است: انسان در حال احتضار به جدا شدن و فراق يقين پيدا مىكند.
در روايت آمده است كه در لحظه مرگ، مال و اولاد و اعمال در نظر انسان مىآيند. مال مىگويد: من از دسترس تو خارج هستم، فرزند مىگويد: من تا قبر با تو هستم ولى اعمال مىگويند: من تا ابد با تو هستم. «1»
«إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» سوق داده شدن، گاهى توسط فرشتگان رحمت و به سوى بهشت است و گاهى توسط فرشتگان عذاب و به سوى دوزخ است.
در حديث مىخوانيم: «من ترك الصلاة معتمدا فقد كفر» «2»، هركس با توجّه و از روى عمد نماز را ترك كند، كافر است. قرآن نيز ترك نماز را ثمره كفر مىداند. «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»
بعضى مفسّران شأن زول آيات 31 به بعد اين سوره را اشاره به تكّبر و غرور ابوجهل دانستهاند، ولى بر فرض صحّت آن، ضررى به كلّيت موضوع نمىزند.
كلمه «يَتَمَطَّى» يا از «مط» به معناى دراز كردن پا و يا از مطاء به معناى پشت كردن است كه هر دو كنايه از تكّبر و تبختر است.
اين آيات، ترسيم صحنه جان دادن منحرفان است و گرنه به فرموده امام صادق عليه السلام، جان دادن مؤمن مانند بوييدن بهترين بوييدنىهاست. «3»
در حديث مىخوانيم: ياد مرگ شهوات را مىميراند، غفلت را ريشهكن مىكند، دل را به وعدههاى الهى تقويت مىكند، طبيعت انسان را لطيف و قساوت زدايى مىكند، آتش حرص را خاموش مىكند، دنيا را نزد انسان پايين مىآورد و اين معناى سخن و كلام پيامبر صلى الله عليه و آله است كه فرمود: «فكر ساعة خير من عبادة سنة». «4»
حضرت على عليه السلام، آخرين لحظات عمر انسان و هنگام مرگ را اين گونه ترسيم كرده است:
در لحظه مرگ صحنهاى پيش مىآيد كه برگشت و رجوعى در آن نيست، آنچه در تمام عمر
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». تفسير مخزنالعرفان.
«3». بحارالانوار، ج 6، ص 152.
«4». تفسير نمونه؛ بحارالانوار، ج 6، ص 133.
جلد 10 - صفحه 314
از آن بىخبر بودند، چگونه در آن لحظه بر آنان وارد مىشود، جدايى از دنيايى را كه نسبت به آن مطمئن بودند به سراغشان آمده، به آخرتى كه پيوسته به خطرات آن تهديد مىشدند، رو مىنمايند و آنچه بر آنان فرود آيد وصف ناشدنى است.
سختى جان دادن و حسرت از دست دادن دنيا (و آنچه در آن است)، به آنان هجوم مىآورد، بدنها سست و رنگها دگرگون مىشود، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرامىگيرد، پس زبانش از كار مىافتد، در ميان خانوادهاش افتاده، چشم و گوش و عقل او كار مىكند، در آن لحظه در فكر آن است كه عمر خود را در چه چيزى از دست داده و زندگى را در كجا مصرف نموده است.
به ياد اموالى مىافتد كه در عمرش جمعآورى كرده، همان اموالى كه در به دست آوردن آنها چشم خود را بسته و دقّت نكرده كه از حلال و حرام و شبههناك گردآورى كرده است، اكنون گناه جمعآورى آنها بر دوش اوست و بايد از آن اموال جدا شود و آنها را براى وارثان بگذارد تا بهرهمند شوند، راحتى و خوشى اموال براى ديگران و درد سر آن براى اوست و خودش را در گرو آنها قرار داده است، پس او از پشيمانى و غصه دست خود را به دندان مىگزد، ….
كم كم روح از گوش و سپس چشم او نيز گرفته مىشود و روح از بدنش خارج مىشود و همچون مردارى در ميان بستگان بر زمين مىماند، كه وحشت زده از او دور مىشوند. نه سوگواران را يارى مىكند و نه پاسخى به نالههاى آنان مىدهد.
سپس او را به سوى قبر و منزلگاهش حمل كرده و دفن مىكنند و به دست عملش مىسپارند و مىروند. «1»
گاهى انسان چيزى را نمىپذيرد ولى ردّ هم نمىكند، زيرا شك دارد. چنانكه به حضرت صالح مىگفتند: نسبت به آنچه ما را به آن مىخوانى در شك هستيم. «وَ إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ» «2» امّا گاهى نه تنها نمىپذيرد، بلكه در مقام انكار و تكذيب بر مىآيد كه نشان دهنده عناد و لجاجت است. مانند اين آيات: فَلا صَدَّقَ … وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى
«1». نهج البلاغه، خطبه 109.
«2». هود، 62.
جلد 10 - صفحه 315
«أَوْلى لَكَ» نظير «ويل لك» براى تحقير و مذمّت است. امام رضا عليه السلام آيه «أَوْلى لَكَ فَأَوْلى» را چنين تفسير فرمود: خير دنيا براى تو باد و خير آخرت از تو دور باد. «1»
«سُدىً» به معناى مهمل است، به شتر رها شده، «سُدى» مىگويند.
مصداق آنچه سزاوار متكبّران است بيان نشده تا شامل هرگونه بدبختى و نكبت بشود.
«أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»
پیام ها
1- ترسيم لحظات جان دادن، بهترين وسيله براى ترك دل بستگى به دنياست
تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ … كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ
2- سختترين حالات جان دادن، زمانى است كه روح به گلو مىرسد. «كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ»
3- مرگ، قابل درمان نيست. زمانى مىرسد كه همه در برابر قدرت خداوند اظهار عجز مىكنند و درماندگى خود را به زبان مىآورند. «قِيلَ مَنْ راقٍ»
4- دلبستگى انسان به دنيا به گونهاى است كه حتّى لحظه مرگ نيز، گمانِ رفتن دارد، نه يقين. «ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ»
5- كسانى كه دنيا را دوست دارند و آخرت را فراموش مىكنند، بايد بدانند كه روزى بايد از محبوب خود جدا شوند. تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ … أَنَّهُ الْفِراقُ
6- لحظه مرگ، هنگام فراق و جدايى است. فراق از فرزندان، اموال، مقام، امكانات و … «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ»
7- پس از مرگ، روح باقى مىماند. (كلمه فراق به معناى جدايى است نه نابودى) «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ»
8- لحظه مرگ، لحظهاى بسيار سخت و ناگوار است. «وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ»
9- جز حركت به سوى خداوند و بازگشت به او، راه ديگرى وجود ندارد. «إِلى
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 316
رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»
10- عقايد مقدّمه اعمال است. كسى كه حق را تصديق نكند، قهراً نماز هم نمىخواند. «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»
11- تصديق همه حقايق دين لازم است و اگر كسى يكى از ضروريات دين را تصديق نكند، گويا كل دين را تصديق نكرده است. «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»
12- نماز، اولين نشانه ايمان و تصديق دين است. «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»
13- دورى از دين و تكاليف دينى، عامل غرور و سرمستى مىشود. «ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى» در جاى ديگر هم مىخوانيم: مجرمان وقتى به نزد اهل خود مىروند، خندههاى مستانه دارند. «وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ» «1»
14- در برابر انكارهاى پى در پى «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»، تهديدهاى پى در پى لازم است. (چهار مرتبه كلمه «أَوْلى» نشانه آن است كه در برابر تكبّرهاى مستانه بايد تحقيرهاى پى در پى باشد.) «أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»
15- متكبّران بايد تحقير شوند. «يَتَمَطَّى- أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»*
پانویس
تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص454
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
عمومی
🎤 #روایت| توصیف لحظههای ناب عرفانی در سفری به خانه خدا
👈 بخشی از معرفی کتاب «سفر به قبله» به قلم هدایتالله بهبودی:
🔹 حج سال ۱۳۷۰ نخستین مراسم حج پس از حادثه برائت از مشرکین حج در سال ۱۳۶۶ در مکه بود و همچنین نخستین سفر حج نویسنده. جمع این دو نخستین، انگیزه هدایتالله بهبودی برای نوشتن این سفرنامه روحانی بوده است. او در آغاز، کمال ناباوری خود از آمدن به این سفر را بیان و روزنههای امید را به قلب انسان باز میکند تا دریابد هنگامی که او (خداوند) بخواهد، سفر حج محقق میشود؛ دقیقا به همین سادگی که این متن را میخوانید.
🔹 نویسنده در «سفر به قبله» با ثبت گزارش روزانه سفرنامهی خود، لحظه به لحظه مخاطب را با خود همراه کرده و او را در موقعیتهایی که خودش قرار گرفته، قرار میدهد. بهبودی با دو نوع نگاه سیاسی و معنوی، این سفرنامه را به رشته تحریر درآورده است.
🔹 او هم به برخی رفتارها و سیاستها در کم اهمیت جلوه دادن جنبههای مذهبی و در عوض رونق دادن بازاریابی محصولات اروپایی و امریکایی و چینی اشاره دارد و هم به توصیف لحظههای ناب عرفانی، رنگ باختن متعلقات دنیوی و تساوی انسانها از فقیر و غنی گرفته تا رئیس و مرئوس و زن و مرد.