عمومی
💠حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله میفرمود:💠
💫خداوند برای امیرالمؤمنین فضائلی قرار داده که جز او کسی نمیتواند بشمارد. هرکس فضائل او را بنویسد، فرشتگان برایش طلب آمرزش میکنند و هرکس به فضائلش گوش دهد یا بنگرد، گناهان چشم و گوشش بخشیده میشود.
📚بحارالأنوار، ج۳۸، ص۱۹۶
عمومی
❄️ زمستان ۱۴۰۳
🗓 جمعه، ۱۹ بهمن
👤 شهید مرتضی آوینی :
🖋 نماز بلندترین فریادهاست
و به جز نمازگزاران هیچکس
نیست که جرأت فریاد کشیدن
در برابر ظلم داشته باشد.
#دستخط
#غدیر
#شهیدانه
عمومی
همراه با قرآن
آیه 14 سوره علق
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] می بیند؟
ترجمه (مکارم شیرازی)
آیا او ندانست که خدا (اعمال زشتش را) میبیند (و از او روزی انتقام میکشد).
معانی کلمات آیه
«أَلَمْ یَعْلَمْ … یَرَی»: اشاره به این واقعیّت است که: عالَم هستی محضر خدا است.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى «7» إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى «9» عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى «14»
نه چنين است (كه مىپندارند). بىگمان آدمى طغيان مىكند. چون خود را بىنياز مىبيند. همانا بازگشت همه به سوى پروردگار توست. آيا ديدى آن كه منع مىكند. بندهاى را كه نماز مىخواند. آيا انديشيدهاى كه اگر (آن بنده) بر طريق هدايت باشد يا به تقوا سفارش كند. (سزاى نهى كننده او جز آتش نيست) آيا انديشيدهاى كه اگر تكذيب كند و روى برتابد (فقط خود را هلاك ساخته است؟) آيا او نمىداند كه خداوند مىبيند.
نکته ها
كلمه «كَلَّا» يا به معناى نفى گذشته است يعنى اين گونه نيست كه انسان به ياد گذشته خود باشد كه خداوند او را آفريد و به او آموخت، پس بنده او باشد، بلكه به جاى بندگى طغيان
جلد 10 - صفحه 536
مىكند و مانع بندگى ديگران نيز مىشود.
و ممكن است كلمه «كَلَّا» به معناى حقًا و براى تأكيد باشد. «1»
اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مىكند، چنانكه قارون مىگفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي» «2» يا قدرت او را مغرور مىكند، چنانكه فرعون مىگفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» «3» يا علم او را مغرور مىكند. چنانكه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» «4» ولى اگر ظرفيّت باشد، حتى هر سه در يك نفر جمع مىشود مثل حضرت يوسف و سليمان ولى مغرور نمىشود، چون همه را از خداوند مىداند نه خود. چنانكه حضرت سليمان گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «5» و حضرت يوسف گفت: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» «6» آرى خطر آنجاست كه انسان به خود بنگرد نه خدا. «7» «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
طغيانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسميّت مىشناسد، نه استدلال مىپذيرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مىدهد.
مراد از عبدى كه نماز مىخواند «عَبْداً إِذا صَلَّى» چنانكه از آيات آخر سوره بر مىآيد، رسول خداست، چون در آن آيات، آن حضرت را از اطاعت آن شخص نهى نموده است و او را به سجده و قرب دعوت مىكند. از آنجا كه اين آيات، اولين آياتى است كه بر پيامبر نازل شده، پس آن حضرت قبل از رسيدن به مقام رسالت، نماز مىخوانده است. «8»
در احاديث مىخوانيم: ابوجهل از اطرافيان خود پرسيد: آيا پيامبر در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مىگذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مىخوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مىكنم. زمانى كه متوجه شد پيامبر در حال نماز است، تصميم گرفت با لگد بر سر مبارك آن حضرت در سجده بكوبد، همين كه نزديك شد، با حالتى عجيب عقب نشينى كرد و به مشركان گفت: وقتى به او نزديك شدم،
«1». تفسير نمونه.
«2». قصص، 78.
«3». زخرف، 51.
«4». اعراف، 175.
«5». نمل، 40.
«6». يوسف، 101.
«7». تفسير نوين.
«8». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 537
در مقابل خود خندقى از آتش ديدم. «1»
با اينكه مراد از «عَبْداً» شخص پيامبر است ولى نكره آوردن آن، به خاطر تعظيم و بزرگداشت است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»
پيامها
1- انسان ناسپاس است. ما او را آفريديم و هر چه نمىدانست به او آموختيم. امّا او در برابر پروردگارش طغيان مىكند. «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى»
2- انسان به خاطر آنكه به غلط خود را بىنياز مىپندارد دست به طغيان مىزند.
«لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
3- بازداشتن از نماز، روشنترين نوع منكرات است. «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى»
4- حتى اگر احتمال حقانيّت دهند نبايد اينگونه با پيامبر برخورد كنند. «إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى»
5- انسان كم ظرفيّت است و پندار بىنيازى او را مست مىكند. «لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
6- علم به تنهايى كافى نيست. با اينكه به انسان علم داديم امّا طغيان مىكند. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ- إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى»
7- غنى بودن كمال است، ولى خود را غنى ديدن زمينه لغزشهاست. «رَآهُ اسْتَغْنى»
8- ايمان به معاد مانع طغيان است. «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى»
9- هر چه داريم مىگذاريم و مىرويم خود را بى نياز نپنداريم. «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى»
10- انسان و هستى هدفدار و به سوى خداست. «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى»
11- طاغوتيان مخالف نمازند. «لَيَطْغى- يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى» (رفتار ناروا زمانى مورد سرزنش قرار مىگيرد كه دوام داشته باشد.)
«1». تفاسير مجمع البيان و نمونه.
جلد 10 - صفحه 538
12- نشانه بندگى خدا نماز است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»
13- طاغوتها از بندگى خدا ناراحتند. (نه از افراد بىتفاوت و يا بنده هوسهاى خود يا ديگران) «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى»
14- نام و نشان مهم نيست، عملكردها مهم است. (نام نهى كننده و نمازگزار نيامده است.) «يَنْهى- صَلَّى»
15- سزاوار است كسى كه امر به تقوا مىكند خودش از راه يافتگان باشد. «كانَ عَلَى الْهُدى أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى»
16- ريشه طغيان دو چيز است: يكى آنكه خود را بىنياز مىبيند. «رَآهُ اسْتَغْنى» ديگر آنكه خدا را نمىبيند و گمان مىكند خدا هم او را نمىبيند. «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى»
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)
عمومی
🎤 #تحلیل_و_تبیین | بررسی سه مرحله استعمار در گفتوگو با دکتر موسی نجفی
👈 تخریب هویت، از غارت منابع بدتر است
🔹 حضرت آیتالله خامنهای در نهم بهمن سال ۱۴۰۳ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت سالروز مبعث پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، سه مرحلهی استعمار را غارت منابع، غارت فرهنگ و تخریب هویت ملی و بومی کشورها دانستند و افزودند: «ما امروز دچار هر سه مرحلهی استعماریم. امروز هم دستگاههای قدرت زورمند شیطانی عالم، هم به منابع طبیعی کشورها و ملّتها چشم دارند و نظر سوء دارند، هم به فرهنگ اصیل آنها، هم به هویّت ملّی و اسلامی آنها نظر دارند و درصدد تخریب اینها، درصدد تصرّف اینها هستند.»
🔹 تقسیمبندی سهگانهای که رهبر انقلاب فرمودند، شاید بشود گفت با استعمار کهنه، نو و فرانو قابل تطبیق باشد. دوره اول تجارت و اقتصاد خیلی ملاک است. در مرحلهی دوم، آنها از اقتصاد عبور کردند و آمدند در نظامهای سیاسی دخالت کنند. دربار را هم میخواستند. یعنی اول بازار بود، بعد دربار شد و کمکم مسجد هم میخواستند. سومین مرحله استعمار که هویتی است، آن وقت همه ابعاد را میخواهند.
🔹 استعمار را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد: یک قسمت آن زیادهخواهی آنهاست و یک قسمت دیگر جهل این طرف. یعنی این دو تا، دو وزنهی نامتعادلاند و این جهل باید زیاد بشود تا سلطه هم بیشتر گردد. در مورد انقلاب اسلامی، این جهل تبدیل به علم و بصیرت شد و هر چه زورشان زیاد شد، حریف نشدند. پس اینها عکس هم عمل میکنند. لذا باید دستگاههای تبلیغاتیشان مدام بر برتری و پیشرفته بودن خودشان تأکید کنند تا کشورها مرعوب بشوند.
🔹 ناترازی الان ناترازی بین غرب و شرق است. اینها این نظم جهانی را میخواهند برقرار کنند با تراز خودشان، نه تراز ما. همه دعوا سر همین تراز است. چه استعمار کهنه، چه استعمار نو و چه استعمار فرانو، همهاش برای برقراری تراز نظم جهانی مطابق میل آنها است. وقتی هویتتان را به دست بیاورید، حالا ممکن است به آن طرف ضربه نزنید، اما خود را تراز میکنید، میآیید در سطح آنها. این را اجازه نمیدهند، نمیخواهند.
عمومی
📝 #سرمقاله | در خط خمینی تا انقلاب مهدی
🔹دهم دیماه سال ۱۳۵۶، تهران مهمانی ویژه داشت؛ جیمی کارتر (رئیسجمهور وقت آمریکا)، همسرش و تعداد بسیار زیادی مشاور و ملازم. کارتر و همراهانش درست در شب کریسمس وارد ایران شدند و مورد استقبال شاه و همسرش قرار گرفتند تا جشن سال نوی میلادی را در ایران باشند. کارتر و شاه، به افتخار یکدیگر، مقابل دوربینها جامهای شراب را بالا بردند و به هم زدند و رئیسجمهور آمریکا در عباراتی که حتّی برای مشاوران او نیز باعث تعجّب بود، ایران را «جزیرهی ثبات در منطقه» خواند و این مهم را مرهون شاه و محبوبیّت او دانست.
🔹حضور رئیسجمهور آمریکا در ایران و عبارات حمایتآمیز امّا توخالی وی از شاه باعث شد تا محمّدرضا شاه دچار این توهّم شود که حالا دیگر بیشتر و بیپرواتر میتواند به دشمنان خود حمله کند. اینجا بود که با دستور و هدایت شخص شاه، مقالهای موهن نسبت به حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) نگاشته شد و از سوی دربار در اختیار دو روزنامهی پُرتیراژ آن زمان کشور یعنی کیهان و اطّلاعات قرار گرفت و همچنین تأکید شده بود که مقاله در روز هفدهم دی و در سالروز واقعهی کشف حجاب رضاخانی، در هر دو روزنامه منتشر شود. روزنامهی کیهان، به طور اتّفاقی، مقاله را چاپ نمیکند ولی روزنامهی اطّلاعات، علیرغم آنکه میدانست این مقالهی موهن واکنشهای قابل توجّهی در میان دوستداران امام خمینی خواهد داشت، با فشار دربار مقاله را با اسمی مستعار منتشر میکند.
