عمومی
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
🌑سالروز ضربت خوردن مولای متقیان امام علی علیه السلام تسلیت باد🌑
🌙 رمضان ، 🌺 بهار قرآن
📋 ادراک سخن مورچه توسط سلیمان؛ این آیات از شگفت انگیزترین آیات قرآن است. آیاتی که روابط اجتماعی مورچه ها (احتمالا قابل تعمیم به دیگر حیوانات) پرده بر می دارد. مطابق آیه وقتی سلیمان و لشکرش به وادی مورچگان رسیدند، مورچه ای به هم نوعانش هشدار داد تا زیر پای لشکریان نروند سلیمان که سخن حیوانات می فهمید، از شنیدن حرف مورچه به خنده افتاد! هر چند از این آیه نکات زیادی استفاده می شود. اما مد نظر است که توجه مخاطب به همین پیچیدگی های روابط میان حیوانات جلب شود. علی رغم پیشرفت علم، ما هنوز از جهان حیوانات چیز زیادی نمی دانیم. هر چند هوش و ذکاوت را در برخی از آنها دیده ایم، ولی انتظار سخن گفتن میانشان را نداریم. ولی به هرحال تصریح قرآن به این موضوع جالب و آموزنده است. نکته جالب دیگر در شناخت حیوانات آیه ۳۸ سوره انعام است که خدا در آن حیوانات را امت هایی شبیه انسان ها می نامد و حتی از حشر آنها به سوی پروردگارشان سخن می گوید!
🔷 آیه نمل/ آیه ۱۸)
:
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ
🔶 ترجمه :
تا به سرزمين مورچگان رسيدند، مورچه اي گفت: اي مورچگان! به لانه هاي خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالي كه نميفهمند!
🗓 پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳
#آفرینش ، #خلقت ، #حشرات ، #مورچه
🌼
عمومی
❄️ زمستان ۱۴۰۳
🗓 ۵شنبه، ۲۹ اسفند
👤 شهید مرتضی آوینی:
🖋 یا فالـق الاصبـاح! ما را در راهی که اینچنین عاشقانه در پیش گرفتهایم، یاری فرما..
#دستخط
#غدیر
#شهیدانه
عمومی
همراه با قرآن
آیه 7 سوره ابراهیم
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است.
ترجمه (مکارم شیرازی)
و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما میافزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.
معانی کلمات آیه
تأذن: اذن (بر وزن جسر): اعلام، اجازه، اراده، اطاعت، علم . تأذن: اعلام كردن. تَأَذَّنَ رَبُّكَ : اعلام كرد خدايت..[۱]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ «7»
و (نيز به يادآور) هنگامى كه پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمتهاى) شما را مىافزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است.
جلد 4 - صفحه 389
نکته ها
اين آيه، مهمترين و صريحترين آيه قرآن در مورد شكر نعمت و يا كفران آن است، كه بعد از آيهى مربوط به نعمت آزادى و تشكيل حكومت الهى، به رهبرى حضرت موسى مطرح شده است و اين، رمز آن است كه حكومت الهى و رهبر آسمانى مهمترين نعمتهاست، و اگر شكرگزارى نشود خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شديدى گرفتار مىكند.
شكر نعمت مراحلى دارد:
الف: شكر قلبى كه انسان همهى نعمتها را از خداوند بداند.
ب: شكر زبانى، نظير گفتن «الْحَمْدُ لِلَّهِ».
ج: شكر عملى كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسير رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مىآيد.
امام صادق عليه السلام فرمود: شكر نعمت، دورى از گناه است و نيز فرمود: شكر آن است كه انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زيركى و علم و عقل و تلاش خود يا ديگران) و به آنچه خدا به او داده راضى باشد و نعمتهاى الهى را وسيلهى گناه قرار ندهد، شكر واقعى آن است كه انسان نعمت خدا را در مسير خدا قرار دهد. «1»
شكر در برابر نعمتهاى الهى بسيار ناچيز و غيرقابل ذكر است، به قول سعدى:
بنده همان به كه زتقصير خويش
عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندي اش
كس نتواند كه بجا آورد
در حديث مىخوانيم كه خداوند به موسى وحى كرد: حقّ شكر مرا بجا آور. موسى گفت: اين كار امكان ندارد، زيرا هر كلمهى شكر نيز شكر ديگرى لازم دارد. وحى آمد: همين اقرار تو و اين كه مىدانى هر چه هست از من است، بهترين شكر من است. «2»
به گفتهى روايات، كسى كه از مردم تشكر نكند از خدا نيز تشكر نكرده است. «من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله». «3»
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسيرنمونه.
«3». بحار، ج 71، ص 44.
جلد 4 - صفحه 390
اگر نعمت خدا را در مسير غير حقّ مصرف كنيم، كفران نعمت و زمينه كفر است. «لَئِنْ كَفَرْتُمْ»، «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً» «1» كسانىكه نعمت خدا را به كفر تبديل كردند.
پیام ها
1- سنّت خداوند بر آن است كه شكر را وسيلهى ازدياد نعمت قرار داده و اين سنّت را قاطعانه اعلام كرده است. «تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ»
شكر نعمت نعمتت افزون كند
كفر نعمت از كفت بيرون كند
2- خدا براى تربيت ما، شكر را لازم كرد نه آنكه خود محتاج شكر باشد. «رَبِّكُمْ»
3- با شكر، نه تنها نعمتهاى خداوند بر ما زياد مىشود، بلكه خود ما نيز رشد پيدا مىكنيم، زياد مىشويم و بالا مىرويم. «لَأَزِيدَنَّكُمْ»
4- كيفر كفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نيست، بلكه حتّى گاهى نعمت سلب نمىشود، ولى به صورت نقمت و استدراج در مىآيد تا شخص، كمكم سقوط كند. «لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ»
«1». ابراهيم، 28.
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)
عمومی
*به روایت نهجالبلاغه؛ آخرین هفتهی حیات پیشوای مظلوم امام علی ع*
(خطبه ها و نامه ها)
✅بعد از توافق تحمیلی صفین هر روز سینهاش تنگ و تنگتر میشد. دو و نیم سال بود که داعشیها (طرفداران معاویه) به شهرهای مختلف حمله و آنها را تصرف میکردند. کودکان را جلو چشم مادرانشان سر میبریدند، شیعیان را زنده زنده میسوزاندند (شرح خ۲۵)، هتک حرمت زنها میکردند و اموال مردم را میدزدیدند(خ27) برخی فرمانروایان امام به معاویه پناهنده شده بودند (خ44). امام علی ع پیوسته از فضل جهاد و شهادت برای یارانش میگفت و اینکه باید داعشیهای وحشی را در مرزهای خودشان در دوردستها مهار کرد و نباید اجازه داد آنها به مرزهای کشور نزدیک شوند(خ27). اما مردم سست کوفه به ندای امام جواب نمیدادند. بهانهگیری میکردند(خ27). لال شده بودند(خ119). با اینکه خودشان توافق صفین را تحمیل کرده بودند، پیوسته میگفتند که خون شهیدان صفین به خاطر جنگطلبی امام هدر شده (خ182)، گاه گرما و سرما را بهانه میکردند (خ27) و گاه میگفتند تا خودت با ما نیایی، ما تکان نمیخوریم(خ119).
✅انگار همین دیروز بود که خلیفهی دوم از امام علی ع مشورت گرفت در جنگ با روم و جنگ با ایران همراه رزمندگان از مدینه خارج شود، ولی امام به عمر توصیه فرمود با توجه به نقش خلافت و رهبری او، بهتر است با رزمندگان در جنگها همراه نشود (خ134 و خ146). بعد از اینکه امام در خلوت و جلوت مردم را به جهاد فرا خواند و آنها جواب نمیدادند، مدتها بود که زبان سرزنش و توبیخ به سخنرانیهای عمومی امام راه یافته بود. زبان سخنرانیهای امام تلختر شده بود و میگفت دیگر حتی از سرزنش و عتاب کردن شما خسته شدهام (خ 34). کاش شما یاران من نبودید که هر که شما یاران او باشید، خوار میشود (خ 69). شما مثل تیرهای کُند و شکسته میمانید(خ29). اگر میشد که شما را با یاران معاویه عوض کنم، ده تا میدادم و یکی میگرفتم (خ97). در یکی از آخرین سخنرانیها گفت: هم من از شما خسته شدهام و هم شما از من، من از شما به ستوه آمدهام و شما از من (خ25)! و …
✅آن سال بعد از نیمهی ماه مبارک رمضان، اوایل هفته دیگر طاقت نیاورد. به جعدهی مخزومی گفت سنگ بزرگی را برای ایستادن و خطبه خواندن وسط میدان بگذارد، امام ع لباس رزم پوشید؛ پیراهنی خشن از پشم با کفش و بند شمشیری از لیف خرما (خ182). مردم را فراخواندند. روی سنگ ایستاد و بعد از حمد خداوند، گفت مردم شما را چه شده، دیگر تازیانهها، توبیخها و هشدارهای من اثری در شما ندارد. آیا منتظر رهبر دیگری هستید (خ182) من هم دوست ندارم با شما باشم و تنها امیدم این است که در این راه پربهجت شهادت نصیبم شود(ن35). به یاد یاران باوفایش که در جنگ صفین شهید شدند، افتاد. گفت به خدا آنها ضرر نکردند، اگرچه دیگر امروز نیستند که خوراکشان غم و غصه و خونابهی دل باشد. ناگاه فریاد کشید: کجایی عمار، کجایی مالک بن تیهان؟ کجایی ذوشهادتین؟ به اینجا که رسید دست بر ریش مبارک گرفت و برای مدت طولانی در وسط سخنرانی بلند گریست. بعد که کمی آرام گرفت، با بلندترین فریادش گفت: پیش به سوی جهاد، جهاد، من همین امروز لشکر آماده میکنم، هر که میخواهد به سوی خدا حرکت کند، بسم الله. از سنگ پایین آمد. آرایش جنگی گرفت. برای فرزندش حسین ع و قیس بن سعد و ابوایوب انصاری ده هزار نفر تعیین کرد و گفت: آماده باشید که تا آخر هفته به سوی صفین حرکت میکنیم (خ۱۸۲).
✅نیمه ی هفته، در سحرگاه نوزدهم رمضان، در حالی که امام نشسته بود، خواب چشمانش را ربود. رسول خدا ص را دید و پیش او از سستیها و لجبازیهای امت گله کرد. پیامبر ص فرمود: نفرینشان کن و امام گفت: خدایا مرا از اینها بگیر و همنشینان بهتری نصیب من کن(خ70). همان شب وقتی به مسجد رفت، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد. هنوز جمعه نیامده بود که لشکریان، همه برگشتند مانند گوسفندانی که شبان از دست داده و گرگ ها به آنها حمله کردهاند (خ 182). در بستر بیماری چند بار به هوش آمد: یک بار گفت: چه خوشحالم که گمشدهام، شهادت را یافتم، مثل تشنهای که در شب تار، به آب برسد
( ن 23).
✅ لحن امام عوض شده بود. زبان توبیخش به پند و اندرز تغییر یافته بود. گفت من تا دیروز امام شما بودم، حال مایهی اندرز شمایم. ببینید که بعد از آن همه تلاش و تحرک و گفتار در کنجی ساکن و ساکت نشستهام و منتظرم فردا از پیش شما بروم و البته اجل به سراغ همه خواهد آمد. خدا من و شما را بیامرزد. شما بعدا خواهید فهمید که علت اصرار من چه بود. وقتی جای خالی مرا دیدید، مرا خواهید شناخت( خ149). حال تقوی پیشه کنید. به واجبات عمل کنید، مواظب یتیمان و همسایگان باشید. یکدیگر را تنها نگذارید و به هم نیکی کنید (ن 47)، قتل مرا بهانهی تحلیلهای خود نکنید تا خون مسلمانان را بریزید (خ45). قاتل من یک نفر است. با او هم به انصاف رفتار کنید(ن 47).
عمومی
🎥رهبر انقلاب:
☀️ پروردگارا! سرنوشت کشور و ملت ما را سرنوشتی افتخارآمیز و همراه با سعادت و شیرینىِ خوشبختی قرار بده.
☀️پروردگارا! به ملت ما، به جوانان ما، به مسئولان ما، توفیقات و هدایت و کمک خودت را ارزانی بدار.
☀️پروردگارا! آرمانها و اهداف والای نظام جمهوری اسلامی را در آیندهی نزدیکی که این جوانهای ما آن آینده را ببینند، محقق بفرما؛ همت ما را برای رسیدن به این آرمانها روزافزون بفرما.
☀️پروردگارا! در میدانهای خطرناک، ملت ایران و جوانان ما را یاری بفرما؛ ملت ایران را بر دشمنانش پیروز کن.
☀️پروردگارا! در این شبهای مبارک، در این روزهای صفا و معنویت، رحمت و برکت خودت را بر ملت ایران نازل کن.
۱۳۹۲/۵/۶
🔹️گزیدهای از دعاهای رهبر انقلاب در انتهای دیدار اقشار مختلف مردم در قالب مجموعه لحظههای_استجابت.
🌟 #بهار_معنویت
