عمومی
#همراه_باقرآن
آیه 60 سوره غافر
وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ
و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، آنان که از عبادت من تکبّر ورزند، به زودی خوار و رسوا به دوزخ درآیند.
ترجمه (مکارم شیرازی)
و خدای شما فرمود که مرا با (خلوص دل) بخوانید تا دعای شما مستجاب کنم. آنان که از (دعا و) عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود با ذلت و خواری در دوزخ شوند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ «60»
و پروردگارتان گفت: «مرا بخوانيد تا براى شما اجابت كنم. همانا كسانى كه از عبادت من سر باز زده و تكبّر مىورزند به زودى با سرافكندگى به جهنّم وارد مىشوند».
نکته ها
سؤال: با اين كه خداوند وعدهى استجابت داده است، «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» چرا برخى دعاهاى ما مستجاب نمىشود؟
پاسخ: الف) بعضى اعمال نظير گناه و ظلم و خوردن لقمهى حرام و عفو نكردنِ كسانى كه از ما عذرخواهى مىكنند، مانع استجابت دعا مىشود.
ب) گاهى مستجاب شدن دعاى ما نظام آفرينش را به هم مىريزد، نظير دانش آموزى كه در امتحان جغرافيا در پاسخ اين سؤال كه آيا سطح درياها بالاتر است يا كوهها؟ چون به اشتباه نوشته بود «سطح درياها بالاتر است!» از خداوند خواسته بود كه اين دو را جا به جا كند تا او نمرهى قبولى بگيرد!
به هر حال خداوند همان گونه كه قادر است، حكيم نيز هست.
ج) گاهى آن دعا مستجاب نمىشود، ولى مشابه آن مستجاب مىشود.
د) گاهى اثر دعا در آيندهى خود انسان يا خانواده و نسل او يا در قيامت نتيجه مىدهد و فورى مستجاب نمىشود.
هر دعايى كه مستجاب نشود در حقيقت دعا نيست، چون دعا به معناى طلب خير است و بسيارى از خواستههاى ما شرّ است نه خير.
جلد 8 - صفحه 280
آداب دعا در قرآن
1. دعا همراه ايمان و عمل صالح باشد. «يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «1»
2. با اخلاص باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «2»
3. با تضرّع و مخفيانه باشد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «3»
4. با بيم و اميد باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «4»
5. در ساعاتى خاص باشد. «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ» «5»*
پیام ها
1- گفتگو با خداوند، كليد رشد و تربيت انسان است. «قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي»
2- ميان دعاى انسان و ربوبيّت خداوند، رابطهاى تنگاتنگ است. (اكثر دعاهاى قرآن همراه «رَبَّنا»* آمده است). «رَبُّكُمُ ادْعُونِي»
3- خداوند، از ما خواسته كه به درگاه او دعا كنيم. «قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي»
4- در دعا فقط خدا را بخوانيم، نه خدا و ديگران را در كنار هم. «ادْعُونِي»
5- خداوند نيازهاى ما را مىداند، ولى دستور دعا نشانهى آن است كه درخواست ما آثارى دارد. «ادْعُونِي»
6- بين دعا و استجابت هيچ فاصلهاى نيست. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ» (حتّى حرف «فاء» يا «ثم» نيامده است. اگر مىفرمود: «فاستجب» يعنى بعد از مدّت كمى مستجاب مىكنم و اگر مىفرمود: «ثم استجب» يعنى بعد از مدّت طولانى.)
7- در دعا و اجابت واسطهاى در كار نيست. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ»
8- استجابت دعا وعده الهى است. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»
9- اگر دعايى مستجاب نشد لابد به سود ما نبوده است، چون فرمود: «أَسْتَجِبْ لَكُمْ» آنچه را به نفع شما باشد مستجاب مىكنم.
«1». شورى، 26.
«2». مؤمن، 14.
«3». اعراف، 55.
«4». اعراف، 56.
«5». انعام، 52.
جلد 8 - صفحه 281
10- دعا نكردن، نشانهى تكبّر است. «يَسْتَكْبِرُونَ»
11- دعا، درمان تكبّر است. «يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي»
12- دعا، خود عبادت است. «يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي»
13- دعا عبادتى مخصوص و الهى است. «عِبادَتِي»
14- مجازات خداوند عادلانه و متناسب با نوع رفتار و كردار آدمى است. استكبار امروز، سرافكندگى فردا را به دنبال دارد. «يَسْتَكْبِرُونَ- داخِرِينَ»
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
عمومی
#همراه_باقرآن
آیه 7 سوره ابراهیم
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است.
ترجمه (مکارم شیرازی)
و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما میافزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.
معانی کلمات آیه
تأذن: اذن (بر وزن جسر): اعلام، اجازه، اراده، اطاعت، علم . تأذن: اعلام كردن. تَأَذَّنَ رَبُّكَ : اعلام كرد خدايت..[۱]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ «7»
و (نيز به يادآور) هنگامى كه پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمتهاى) شما را مىافزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است.
جلد 4 - صفحه 389
نکته ها
اين آيه، مهمترين و صريحترين آيه قرآن در مورد شكر نعمت و يا كفران آن است، كه بعد از آيهى مربوط به نعمت آزادى و تشكيل حكومت الهى، به رهبرى حضرت موسى مطرح شده است و اين، رمز آن است كه حكومت الهى و رهبر آسمانى مهمترين نعمتهاست، و اگر شكرگزارى نشود خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شديدى گرفتار مىكند.
شكر نعمت مراحلى دارد:
الف: شكر قلبى كه انسان همهى نعمتها را از خداوند بداند.
ب: شكر زبانى، نظير گفتن «الْحَمْدُ لِلَّهِ».
ج: شكر عملى كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسير رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مىآيد.
امام صادق عليه السلام فرمود: شكر نعمت، دورى از گناه است و نيز فرمود: شكر آن است كه انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زيركى و علم و عقل و تلاش خود يا ديگران) و به آنچه خدا به او داده راضى باشد و نعمتهاى الهى را وسيلهى گناه قرار ندهد، شكر واقعى آن است كه انسان نعمت خدا را در مسير خدا قرار دهد. «1»
شكر در برابر نعمتهاى الهى بسيار ناچيز و غيرقابل ذكر است، به قول سعدى:
بنده همان به كه زتقصير خويش
عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندي اش
كس نتواند كه بجا آورد
در حديث مىخوانيم كه خداوند به موسى وحى كرد: حقّ شكر مرا بجا آور. موسى گفت: اين كار امكان ندارد، زيرا هر كلمهى شكر نيز شكر ديگرى لازم دارد. وحى آمد: همين اقرار تو و اين كه مىدانى هر چه هست از من است، بهترين شكر من است. «2»
به گفتهى روايات، كسى كه از مردم تشكر نكند از خدا نيز تشكر نكرده است. «من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله». «3»
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسيرنمونه.
«3». بحار، ج 71، ص 44.
جلد 4 - صفحه 390
اگر نعمت خدا را در مسير غير حقّ مصرف كنيم، كفران نعمت و زمينه كفر است. «لَئِنْ كَفَرْتُمْ»، «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً» «1» كسانىكه نعمت خدا را به كفر تبديل كردند.
پیام ها
1- سنّت خداوند بر آن است كه شكر را وسيلهى ازدياد نعمت قرار داده و اين سنّت را قاطعانه اعلام كرده است. «تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ»
شكر نعمت نعمتت افزون كند
كفر نعمت از كفت بيرون كند
2- خدا براى تربيت ما، شكر را لازم كرد نه آنكه خود محتاج شكر باشد. «رَبِّكُمْ»
3- با شكر، نه تنها نعمتهاى خداوند بر ما زياد مىشود، بلكه خود ما نيز رشد پيدا مىكنيم، زياد مىشويم و بالا مىرويم. «لَأَزِيدَنَّكُمْ»
4- كيفر كفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نيست، بلكه حتّى گاهى نعمت سلب نمىشود، ولى به صورت نقمت و استدراج در مىآيد تا شخص، كمكم سقوط كند. «لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ»
«1». ابراهيم، 28.
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)
عمومی
✅ آیا ما هم مومن هستیم؟؟!
🔹️فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
🌼امام صادق فرمود:
🔸️حتما اشتباه شنیده ای!
🔹️گفت: نه مطمنم
🌼امام صادق فرمود:
🔸️شاید تاریک و شلوغ بوده
🔸️و اشتباه فهمیده ای
🔹️گفت: نه یقین دارم!
🌼 امام فرمود: شاید
🔸️در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
🔹️گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
🌼امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰ مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد!
💥اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود.
📚مصباح الشریعه ص ۵۱۵
🌺
عمومی
💠 خوشحالی درقیامت 💠
‼️ در قیامت بعضی خندان و بعضی گریانند. قرآن می فرماید: «وجوهٌ یَومئذٍ مُسفرّة ضاحِکةٌ مُستبشرة و وجوهٌ یومئذٍ علیها غَبَرة ترهقها قترة اولئک هم الکَفرةُ الفجرة» (عبس، 38 _ 42) چهره هایى در آن روز درخشانند، خندانند و شادانند و چهره هایى در آن روز غبارآلودند، در سیاهى فرو رفته اند، اینان کافران و فاجرانند.
⭕️ امام رضا مى فرماید: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یوْمَ الْقِیامَهِ» (کافی، ج 2 ، ص 200) ؛ اگر مسلمانى را خوشحال کنید، روز قیامت خدا شما را خوشحال مى کند.
👈🏼 حدیث داریم: روز قیامت شادى نزد شما مى آید. به او مى گویید: «چه کسى هستی؟» مى گوید: «من آن شادى هستم که شما در دنیا، فلانى را شاد کردى.» آن عمل تو را در اینجا نجات مى دهد و فرشته نجات تو مى شود.
📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی
══🌸🕊══
عمومی
📚داستانِ زنِ با عفت
✍پادشاهى در بالاى قصر خود نشست بود و رهگذران را تماشا مى كرد. در ميان عابران زنى زيبا با قامتى موزون و دلربا ديد.
در دم به وى دل بست و فريفته جمال او
گرديد. دستور داد تحقيق كنند. ببينند زن كيست.
پس از رسيدگى گفتند!
زن فيروز غلام مخصوص شاه است !
پادشاه به منظور رسيدن به وصال زن ،
غلام مخصوص خود را خواست و نامه اى به او داد كه به مقصدى برساند. فيروز نامه را گرفت و بامداد فردا راهى مقصد شد.
🔻وقتى پادشاه اطلاع يافت فيروز در خانه
نيست و به سفر رفته ، وارد خانه شد و به زن زيباى وى گفت با اين كه من پادشاه مملكت هستم به ملاقات تو آمده ام !
زن گفت :
من از اين ملاقات پادشاه به خدا پناه مى برم !
و سپس با خواندن چند شعر عربى نارضايتى خود را از اين كار اعلام داشت و بعد گفت :
اى پادشاه مى خواهى از ظرف غذايى
بخورى كه سگ در آن پوزه زده و از آن خورده است ؟! شاه از اين سخن شرمگين شد و از خانه بيرون رفت.
🔻چنان شرمنده و ناراحت شده بود كه يك لنگ كفش خود را جا گذاشت و فراموش كرد بپوشد!
اتفاقا لحظه بعد فيروز وارد خانه شد. چون وقتى از شهر بيرون آمد و مسافتى را طى كرد به ياد آورد كه نامه شاه را در خانه جا گذاشته است.
از اين رو برگشت تا نامه را بردارد.
همين كه فيروز به خانه آمد و كفش پادشاه را در آنجا ديد، مات و مبهوت شد. پس از مدتى متوجه شد كه نيرنگى در كار بوده ، و سفر او نيز ساختگى است.
در عين حال چاره نبود، فرمان پادشاه است. بايد اجرا شود!
🔻فيروز نامه را گرفت و روانه مقصد شد.
بعد از بازگشت از سفر، پادشاه او را نواخت و يك صد سكه زر به وى داد. همين كار نيز سوءظن او را تشديد كرد.
فيروز كه در وضع روحى بسيار بدى قرار داشت تصميم گرفت زن را به خانه پدر و برادرش بفرستد.
به همين جهت جهيزيه زن به اضافه
لباسهاى تازه اى به او بخشيد و او را روانه
خانه پدرش نمود.
پس از مدتى برادر زن به فيروز گفت :
علت فرستادن خواهرم به خانه پدر و رنجش تو از وى چيست ؟
🔻چون فيروز جوابى نداد او را نصيحت كرد
كه همسرش را به خانه برگردانده ولى هر بار كه برادر زن در اين خصوص با وى گفتگو مى كرد، فيروز سكوت مى نمود و در بردن همسرش سهل انگارى مى ورزيد.
سرانجام برادر زن از وى به قاضى شهر شكايت نمود و او را به محاكمه كشيد.
شاه كه مترصد وضع اين زن و شوهر بود و مى دانست غلام مخصوصش متوجه شده و از همسرش كينه اى به دل گرفته است،
وقتى كار به محكمه قاضى كشيد،
بدون اينكه فيروز متوجه شود دستور داد قاضى رسيدگى به دعواى آنها را در حضور او انجام دهد.
🔻در محكمه قاضى، برادر زن كه شاكى بود
گفت : باغى به اين مرد اجاره داده ام كه چشمه آب در آن جارى و در و ديوار آن آباد و درختانش ثمردار بود.
ولى اين مرد ميوه آن را خورد و درختان را
از ميان برد و چشمه را كور كرد و پس از خرابى ، آن را به من پس داده است !
فيروز در دفاع از خود گفت :
من باغ را صحيح و سالم بهتر از روزى كه به من داد به او مسترد داشته ام . برادر زن گفت :
از او سؤ ال كنيد:
چرا آن را برگردانيده است ؟
🔻فيروز گفت : من از باغ او ناراحتى نداشتم ، ولى روزى وارد آنجا شدم جاى پاى شيرى را در آن ديدم ،
مى ترسم اگر آن را نگاه دارم آسيبى از شير به من برسد! از اين رو آن را بر خود حرام كردم .
پادشاه كه تا آن لحظه ساكت بود و به
مرافعه ايشان گوش مى داد، در اين جا
گفت : اى فيروز!
با خاطر آسوده و خيال راحت برگرد به باغ خود كه هر چند شير وارد باغ تو شد،
ولى به خدا هرگز متعرض آن نگرديد و به برگ و ميوه آن آسيبى نرسانيد! او فقط يك لحظه در آنجا توقف كرد و برگشت !!
🔻به خدا هيچ شيرى ، باغى مانند باغ تو نديده است كه خود را از بيگانه حفظ كند!
چون سخن شاه به اينجا رسيد و توأم با سوگند بود، فيروز باور كرد و با سابقه پاكى كه از زن خود داشت متوجه شد كه وى واقعا زنى پاكدامن و با وفاست.
و در آن لحظه حساس دامن خود را از آلودگى حفظ كرده ، و خطر را بر طرف نموده است .
بدين لحاظ با آرامش خاطر و طيب نفس زن را به خانه برگردانيد و زندگى را از سر گرفتند.
قاضى و بردار زن و حضار مجلس نيز موضوع
را دريافتند و همگى بر وفا و پاكدامنى و خود نگاهدارى زن آفرين گفتند.
🌺
