عمومی
✳روایت
در روایات نقل شده از امام کاظم(ع) خطاب به هارون الرشید، حضرت برای اثبات گسترة ولایت امیرالمومنین علی(ع)، به حدیث معروف پیامبر(ص) استناد میفرمایند: «من کنت مولا فهذا علی مولاه» (هرکس من مولای اویم، این علی مولای اوست)
سپس امام کاظم(ع) دربارة این محدود ولایت فرمود: «جعل الله ذلک لعلی فی رقاب الخلق جمیعا…» خداوند این ولایت را بر گردن تمامی خلایق قرار داده است.
#غدیر
#امیرالمومنینعلیهالسلام
عمومی
همراه با قرآن
آیه 87 سوره انبیاء
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
و صاحب ماهی [حضرت یونس] را [یاد کن] زمانی که خشمناک [از میان قومش] رفت و گمان کرد که ما [زندگی را] بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکی ها [ی شب، زیر آب، و دل ماهی] ندا داد که معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم.
ترجمه (مکارم شیرازی)
و (یاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمیافکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم).
معانی کلمات آیه
ذا النون: راغب گويد: نون به معنى ماهى بزرگ است . امّا مجمع و صحاح و قاموس مطلق ماهى گفته اند . منظور از ذو النون حضرت يونس است كه ماهى او را بلعيد.
نقدر: قدر: به معنى توانايى و تنگ گرفتن است. در آيه معنى دوم مراد است. به معنى اندازه گيرى نيز آيد.[۱]
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ «87»
و ذوالنون (يونس را به ياد آور) آن هنگام كه خشمگين (و با قهر از ميان مردم بيرون) رفت و گمان كرد كه (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (امّا همين كه در كام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاريكيها ندا داد كه (خداوندا!) جز تو معبودى نيست، تو پاك و منزهى (و) همانا من از ستمكاران بودم (و نمىبايست مردم را بخاطر سرسختىشان رها كرده و تنها بگذارم).
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ «88»
پس (دعاى) او را اجابت كرديم و او را از آن اندوه نجات داديم و ما اين چنين، مؤمنان را نجات مى دهيم.
جلد 5 - صفحه 487
نکته ها
آنچه پيرامون داستان حضرت يونس در تفاسير آمده اين است كه آن حضرت سالهاى بسيارى مردم را به سوى خداپرستى دعوت كرد ولى از اين ميان تنها دو نفر به او ايمان آوردند، يكى شخصى عابد و ديگرى انسانى عالم، وقتى وضع بدين صورت ادامه يافت، عابد به يونس عليه السلام پيشنهاد نفرين كرد و حضرت كه از سرسختى و لجاجت آنان به ستوه آمده بود به اين كار اقدام نمود و به محض پيدا شدن آثار بلا، بدون كسب اجازه از محضر خداوند، با خشم و غضب از منطقه خارج شد به اين گمان كه ديگر از دست آنان راحت شده است، امّا نمى دانست كه خداوند بخاطر اين كار زندگى را بر او سخت خواهد كرد.
وقتى از آنجا خارج شد، به سوى دريا رفت، سوار بر كشتى شده و به منطقهاى ديگر عزيمت نمود. در ميانهى راه ناگهان كشتى به خاطر مواجه شدن با نهنگى بزرگ، دچار اضطراب گرديد و چيزى نمانده بود تا همه اهل كشتى غرق شوند.
صاحبان كشتى تصميم گرفتند تا براى رفع اين بلا، يك نفر از ساكنان كشتى را به دريا بيندازند و خود را از اين مصيبت رها سازند و چون قرعه كشيدند، نام يونس عليه السلام درآمد، لذا او را به دريا انداختند، بلافاصله نهنگ او را بلعيد و به درون دريا رفت، امّا به امر الهى از خوردن و هضم او منع گرديد.
يونس عليه السلام در آن تاريكىهاى شكم ماهى و اعماق آب به ظلم خود، به خروج نابجا از ميان مردم پى برد و به آن اعتراف كرد، پس خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و او را از آن حال نجات داد. از آن پس يونس لقب «ذوالنون» به معناى صاحب ماهى يافت.
در آيات 143 و 144 سورهى صافّات آمده است كه: «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ. لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» يعنى اگر نبود كه او از زمرهى تسبيحكنندگان به شمار مىرفت، هر آينه تا روز قيامت در شكم ماهى محبوس مىگرديد.
پیام ها
1- در بيان تاريخ، هميشه از شيرينىها و موفّقيّتها سخن نگوييم، بلكه به حوادث تلخ و شكستها نيز اشاره كنيم. «وَ ذَا النُّونِ»
جلد 5 - صفحه 488
2- هرگز رسالت الهى خويش را پايان يافته تلقّى و آن را رها نكنيم. «إِذْ ذَهَبَ»
3- گاه يك حركت عجولانه، بدون حساب و بىاجازه، كيفر سختى را بدنبال مىآورد. «إِذْ ذَهَبَ- فَنادى فِي الظُّلُماتِ»
4- خداوند بر خيالات، افكار و گمانهاى ما آگاه است. «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ»
5- گاهى انبيا بر حوادث آيندهى خود آگاهى ندارند. «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ»
6- يك غضب بيجا، گاه يك پيامبر خدا را گرفتار مىكند. «مُغاضِباً- فَنادى»
7- گاهى ناشايستگى يك عمل باعث انواع ظلمتها مىگردد. «الظُّلُماتِ»
8- در تحليل گرفتارىها، خدا را منزّه بدانيم و سرچشمهى آن را در عملكرد خود جستجو نماييم. «سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ»
9- اگر حركتها و حبّ و بغضها به فرمان خداوند و مرضى خاطر او نباشد، نتيجه مطلوب را در پى نخواهد داشت. «ذَهَبَ مُغاضِباً- إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»
10- اقرار به گناه در پيشگاه خداوند، خود يك كمال و از آداب دعاست. «إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»
11- دعايى كه در آن، اقرار به توحيد، تنزيه پروردگار و اعتراف به خطا و اشتباه و گناه باشد، مستجاب است. سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ … فَاسْتَجَبْنا
12- تنزيه خداوند و اقرار به گناه، رمز نجات از مصائب و محروميّتهاست. سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ … فَاسْتَجَبْنا
13- تنها راه نجات، خواست و ارادهى الهى است. «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ»
14- داستانهاى قرآن، يك واقعهى تمام شده نيست، يك جريان و سنّت دائمى است. «كَذلِكَ»
15- نجات اهل ايمان، يك سنّت و قانون خداوند است. «كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ»
16- هر كس اين ذكر را با آن حال بگويد نجات مىيابد. إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا … كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 489
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)
عمومی
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🌸 عید غدیر را که عیدالله الاکبر است را خدمت همراهان گرامی تبریک و شادباش عرض می کنیم برای غلبه بر دشمنان از مولا و سرورمان امیرالمومنین مدد می خواهیم 🌸
🔷 آیه (احزاب / آیه ۶) :
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
🔶 ترجمه:
پيامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولي است، و همسران او مادران آنها (مؤمنان) محسوب ميشوند، و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولي هستند، مگر اينكه بخواهيد نسبت به دوستانشان نيكي كنيد (و سهمي از اموال خود به آنها بدهيد) اين حكم در كتاب الهي نوشته شده است.
🌺 غدیریه :
✳️ چرا حدیث معروف خطبه غدیر بسیار اهمیت دارد؟
آیه ۶ سوره احزاب از جمله آیاتی است که در خطبه غدیر به آن اشاره شده و مقدمهای برای روشنشدن جایگاه مفهوم «مولی» در غدیر دانسته شده است: عصاره غدیر همان حدیث معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» است. مشهور است که پیامبر پیش از بیان این حدیث، از حاضران پرسید که “آیا من بر شما نسبت به خودتان اولویت ندارم؟” همه با توجه به آیه ۶ سوره احزاب گفتند: “بله یا رسول الله". معنای این جمله این است که اطاعت رسول خدا بر خواست خود فرد اولویت دارد. این آیه اولین آیهای دانسته شده که در مدینه و بهعنوان پیشدرآمد سفر حجه الوداع و غدیر نازل شده است. این نزول برای تعیین معنا و حدود صاحب اختیاری به کار گرفته شد؛ به این صورت که آغاز غدیر از مسئله «ولایت» و «صاحب اختیاری مردم» آغاز شده و از همان ابتدا این ارتباط در ذهن مردم جای گرفته بود. پس زمانی که که پیامبر این اقرار را از مردم گرفت، فرمود : «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ». از نظر ادبیات عرب، کلمه “مولی” مترادف همان کلمه “اولی” است. پس در واقع در این حدیث پیامبر بر صاحب اختیاری علی علیه السلام بر امت اسلام تاکید می نماید. این حدیث و ارتباط معنایی آن با آیه سوره احزاب آنچنان آشکار است که بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت هم در تالیفات خود به این مسئله اشاره داشتند. از سوی دیگر، این حدیث با اثبات صاحب اختیاری اختصاصی برای علی علیه السلام و دیگر ائمه، عصمت آنان را نیز اثبات میکند.
🗓 شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
#عترت ، #اهل_بیت ، #ولایت ، #امامت ، #حکومت
🌼
عمومی
📜 #شأن_نزول آیه ۱۸۷ آل عمران :
طبق روایت امام باقر (ع) و تفاسیر مانند قمی و بحار، این آیه دربارهی دانشمندان یهود و نصاری است که از سوی خدا مأمور بودند بشارتهایی که دربارهی پیامبر اسلام در تورات و انجیل آمده را برای مردم بیان کنند، ولی به خاطر منافع دنیوی و حفظ جایگاه خود، سکوت کردند و حقیقت را کتمان نمودند.
🌱 درسهای آموزنده و کاربردی:
1. پیمان آگاهی و روشنگری
🔸 خدا از عالمان دینی (اهل کتاب آن زمان) پیمان گرفت که حقیقت را پنهان نکنند.
📌 درس امروز: اگر علم و آگاهی داریم، وظیفه داریم آن را درست و بیکموکاست به دیگران منتقل کنیم.
2. سکوت در برابر حق، خیانت است
🔸 وقتی عالمان دین، به خاطر ترس یا طمع، حقیقت را پنهان میکنند، جامعه گمراه میشود.
📌 درس امروز: اگر میتوانی حرف حقی بزنی، ولی سکوت میکنی چون برایت هزینه دارد، در معاملهای بازندهای.
3. دینفروشی یعنی ارزان فروختن حقیقت
🔸 «اشتروا به ثمناً قلیلاً» یعنی اینها حقیقت را فروختند به چیزی کمارزش.
📌 درس امروز: اگر بهخاطر پول یا شهرت، حقیقت یا دین خود را کنار بگذاری، ضرر بزرگی کردهای.
4. علم مسئولیت میآورد، نه افتخار خالی
🔸 «اوتوا الکتاب» یعنی به آنها علم داده شده، اما چون مسئولیتشان را انجام ندادند، مورد نکوهش قرار گرفتند.
📌 درس امروز: اگر دانشی داری ولی به آن عمل نمیکنی یا آن را درست منتقل نمیکنی، علمت تو را نجات نمیدهد.
5. تاریخ تکرار میشود؛ مراقب باشیم ما جای آنها نباشیم
📌 پیام آیه فقط برای یهود و نصاری نیست، بلکه برای همهی ماست؛ علما، معلمان، رسانهها، و حتی پدر و مادرهایی که باید حقیقت را به نسل بعد منتقل کنند.
🔸 نتیجه:
اگر اهل کتابِ گذشته به خاطر منافع شخصی، حقیقت را مخفی کردند و مسیر هدایت مردم را بستند، امروز هم هر کسی که علم یا آگاهی دارد ولی برای حفظ موقعیت یا منفعتش از بیان حق میترسد یا طفره میرود، در همان مسیر قرار دارد.
✅ پس بیاییم با خودمان صادق باشیم:
آیا جایی بوده که باید حقیقتی را میگفتیم، ولی نگفتیم؟
آیا حاضر بودهایم ایمان یا اخلاقمان را به بهای کمی بفروشیم؟
این آیه تلنگری برای بازنگری است.
عمومی
📌 قرآن، وظیفه ما را مشخص کرده است؟
🕌✨ در این لحظههای سرنوشتساز که دشمن آشکارا صف بسته، دیگر جای غفلت نیست.
قرآن، فرمان را در آیه ۴۵ و ۴۶ سوره انفال شفاف و محکم صادر کرده است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً…»
📖🔥 خطاب با ماست. با مؤمنانی که پای میدان آمدهاند و با دشمن روبرو شدهاند. حالا وقت آن است که:
1️⃣ ثابتقدم بمانیم 💪🏼⚔️
وقتی با جبهه دشمن روبرو شدیم، نلرزیم، عقب نکشیم.
«…فَاثْبُتُوا…»
ایستادگی، رمز پیروزی ماست.
2️⃣ دلهایمان را با خدا گره بزنیم 🤲🏼💖
در وسط میدان، یاد خدا را فراموش نکن.
خدایی که همه دارایی ماست و همه کاره عالم…
«…وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا…»
3️⃣ با همه وجود گوش به فرمان باشیم 👂🏼🔄
نه سلیقهمحور، نه مصلحتساز.
اطاعت کامل از خدا و رسول و امروز ولیّ امر بصیرمان که خدا نگهدارش باشد.
«…وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ…»
4️⃣ با هم نزاع نکنیم ✋🏼🤝
اختلاف، شوکت را میبرد؛ حتی اگر نیتها خوب باشد.
الان وقت دعوا و بحث و جدلهای درونی نیست.
«…وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ…»
5️⃣ صبور باشیم، با چشم به افق روشن ⏳🌟
این مسیر، استقامت میخواهد.
استقامت، رمز پیروزی است.
«…وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
