عمومی
همراه با قرآن
آیه 113 سوره هود
وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ
و به کسانی که [به آیات خدا، پیامبر و مردم مؤمن] ستم کرده اند، تمایل و اطمینان نداشته باشید و تکیه مکنید که آتش [دوزخ] به شما خواهد رسید ودر آن حال شما را جز خدا هیچ سرپرستی نیست، سپس یاری نمی شوید.
ترجمه (مکارم شیرازی)
و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.
معانی کلمات آیه
تركنوا: ركون: آرام گرفتن به چيزى توأم با محبت و ميل .«لا تركنوا» : اعتماد نكنيد و ميل نكنيد..[۱]
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (113)
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 199.
«2» مصدر سابق.
«3» تفسير منهج الصادقين ج 4 ص 458.
«4» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 199.
جلد 6 - صفحه 149
بعد از امر به استقامت منع از مداهنه در امور دينيه و ميل به اهل ظلمه را نهى فرمايد:
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا: و ميل اندك مكنيد به سوى آنان كه ستم كردند بر خود و بر غير خود به شرك و كفر و گمراهى و سركشى مانند تزيّى به زىّ ايشان و تعظيم ذكر آنها. و اختلاط با ايشان و طمع در هداياى ايشان و مداهنه نمودن با آنها، چه جاى ميل بسيار و معاونت ايشان در ظلم و راضى و شريك شدن با آنان. ابو العاليه گفت: راضى به عمل ايشان مباشيد. «1» قتاده گويد: ملحق به آنها مشويد. «2» نزد ابن كيسان- با آنها مسكن نگيريد. «3» زمخشرى در كشاف گويد: نهى شامل است مجالست و مصاحبت و ذكر ايشان و ملاقات و ديدن آنها و تشبه به ايشان و مداهنه با آنان و تعظيم ايشان. «4» فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ: پس برسد و مماسّ كند شما را آتش جهنم هرگاه ركون و ميل كمى كنيد به ستمكاران، پس چگونه باشد حال شما اگر اعتماد و اتكال و مساعدت و معاونت آنها نمائيد. و به جهت مبالغه در تهديد ركون مىفرمايد: وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ: و نيست مر شما را بجز ذات احديت الهى دوستانى كه عذاب از شما باز دارند. ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ: پس يارى كرده نشويد، چه حكمت سبحانى موجب تعذيب ظلمه و ستمكاران است.
تنبيه: آيه شريفه ابلغ است در نهى از ظلم و تهديد بر آن، و خطاب به مؤمنان است به جهت تثبّت آنان بر استقامت ميل به يكى از طرفين افراط و تفريط. و ظلم هم عبارت است از قرار دادن چيزى در غير محل آن. و ظلم اعم است از آنكه
«1» تفسير ابو الفتح ج 6 ص 328.
«2» همان مصدر.
«3» همان مصدر.
«4» تفسير كشاف ج 2 ص 433.
جلد 6 - صفحه 150
بر نفس خود باشد به ارتكاب معاصى يا بر غير خود بر وجه تعدى. و آيه شريفه شامل باشد عامل به ظلم و معين بر ظلم و راضى به ظلم را و هر سه شريكند.
چنانچه در كافى از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: العامل بالظلم و المعين له و الرّاضى به شركاء ثلاثة. «1» در تفسير ابو الفتوح رازى رحمه الله روايت شده كه چون روز قيامت شود:
نادى مناد اين الظّلمة و اعوان الظّلمة حتّى من لاق لهم دواة او برئ لهم قلما فجمعهم فى تابوت من نار: «2» منادى از قبل رب العزة ندا كند: كجا هستند ظالمان و ياران ظلمه جمع كنيد آنها را حتى كسى كه ليقه به دوات آنها نموده يا قلمى تراشيده، پس همه را در تابوتى آتشى و در قعر جهنم جاى دهند.
محمد بن مسلم زيّات فرموده: «3» نشستن بر سر مردارها بهتر است تا قارى شدن بر در سراى ظلمه و اعوان ظلمه. وزير عراق اقتدا به امامى نمود، امام جماعت آيه شريفه قرائت نمود «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» موفق بيهوش شده بيفتاد، چون به هوش آمد او را از كيفيت سؤال كردند گفت: اين آيه در باره كسى است كه ركون به ظالمين دارد، پس حال ظالمان چگونه باشد. «4»
پانویس
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
موسسه اهلالبیت (ع)